یک ره به چشمم آن پری ناید به صد افسونگری
با آنکه گاهی ار فسون آید به چشم کس پری
در طره مشکین به رخ بر رخ ز زلف عنبری
بر ماه داری مشک تر در مشک مه میپروری
لعل تو ای آرام جان هم جانفزا هم جانستان
در پیش آن افسانه دان افسون و سحر سامری
بینم نکورویان بسی دل جز تو ندْهم بر کسی
داند کجا هر مفلسی قد گهر چون گوهری
رویت گل باغ امل از وی بکارد دل خلل
زلفت به عارض باز حل دارد قران با مشتری
با عاشقان خوی بدت کم باد جور بیحدت
اکنون که دادست ایزدت در ملک خوبی سروری
دارد (سحاب) آن تندخو خوی بد و روی نکو
آه ار بریم از خوی او در پیش داور داوری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و افسونگری معشوق است. شاعر به توصیف چشمان زیبا و طراوت چهره محبوب میپردازد و تأکید میکند که حتی اگر دیگران نیز افسونگری کنند، هیچکس مانند او نیست. محبوب با زلفهای مشکین و چهرهاش دلانگیز است و لعل او جان را تسخیر میکند. شاعر به کمیابی و ارزش محبوب مانند گوهر اشاره میکند و در نهایت نگرانی خود را از بیوفایی و دلبستگی به دیگران ابراز میکند. در کنار زیباییها، از جوری که ممکن است از محبوب ببیند نیز سخن میگوید.
هوش مصنوعی: به چشمان من آن پری نمیآید، هرچند که صد نوع جادوگری در کار باشد. حتی اگر گاهی جادو هم بر چشمان دیگران بیفتد، برای من آن پری حضور نخواهد یافت.
هوش مصنوعی: در شانههای مشکیات، چهرهات از زلفهای خوشبو و عطرینی به زیبایی ماه میدرخشد، و تو به مانند آن ماه، در کنار زیباییات، لطافتی ویژه داری.
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی تو، ای محبوب من، هم برای جان من زندگیبخش است و هم آن را میستاند. در برابر آن کسی که داستانها را میداند، سحری مانند سحر سامری میزنی.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که من فقط به زیبایی و خوبی چهرههای نیکو میاندیشم و هیچ دلی را به غیر از تو نمیدهم. کسی میداند که هر بیچارهای مانند گوهر در ارزش و ارزشمندی است.
هوش مصنوعی: خنکای چهرهات مانند گلهای باغ آرزوست. قلب من به خاطر زلفهایت به تنگنا افتاده است و زیبایی تو همچون طلایی در آسمان به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: با عاشقان بجنگ و ستم نکن، چرا که اکنون که خدا به تو نعمت و مقام خوبی داده، از بدی هایت کاسته شده است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگرچه آن ابر تندخو دارای صفاتی منفی است، اما ظاهر زیبا و نیکویی دارد. در نهایت، اگر ما از خوی و ویژگیهای بد او بگریزیم، در روز داوری و قضاوت، به نوعی مورد بررسی قرار خواهیم گرفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عیار یار دلبری با غمزه و جان دلبری
کردی ز جانم دل بری زان چشمکان عبهری
فصل بهاران شد ببین بستان پر از حور و پری
گویی سلیمان بر سپه عرضه نمود انگشتری
رومیرخان ماهوش زاییده از خاک حبش
چون نومسلمانان خوش بیرون شده از کافری
گلزار بین گلزار بین در آب نقش یار بین
[...]
آخر نگاهی باز کن وقتی که بر ما بگذری
یا کبر منعت میکند کز دوستان یاد آوری
هرگز نبود اندر ختن بر صورتی چندین فتن
هرگز نباشد در چمن سروی بدین خوش منظری
صورتگر دیبای چین گو صورت رویش ببین
[...]
ترک من و آشوبِ دل خاتونِ ماه خاوری
بُغناق برگیر و بنه بر سر کلاه کافری
بر دوش زلفت چون زره بگشاده از ابرو گره
برده ز هفت اختر فره بسته قبایِ ششتری
بار و برت سیب و عنب نوشینْ دهان تریاکْ لب
[...]
ای چهرهٔ زیبای تو رشکِ بتانِ آزری
هر چند وصفت میکنم، در حسن از آن زیباتری
هرگز نیاید در نظر نقشی ز رویت خوبتر
شمسی ندانم یا قمر، حوری ندانم یا پری
آفاق را گردیدهام، مهر بتان ورزیدهام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.