لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
صفایی جندقی

کز اختر فلک‌زده وز طالع زبون

گردون زمانه را به جفا گشت رهنمون

عصری است بی‌مروت و عهدی است بی‌امان

دوری است پر دواهی و دهری است پر فنون

هم خاک مهرسوز و هم افلاک کینه‌ساز

از سعد بی‌سعادت و از بخت باژگون

هم دوست بی‌حمیت و هم خصم بی‌حیا

این از شکیب کمتر و آن از بلا فزون

نعش معاشران همه عریان به مهد خاک

جسم برادران همه غلطان به موج خون

این یک ز نی سرش به فلک رفته سربلند

وین یک ز زین تنش به زمین گشته سرنگون

از موج خون خسته‌دلان خاک بی‌قرار

وز تیر آه تشنه‌لبان چرخ با سکون

روی هوا ز دود جگرهاست دوده‌رنگ

پشت زمین ز خون بدن‌هاست لاله‌گون

استاده پیش چشم تو اینک به جنگ جای

با تیغ و نی صفوف جفاجوی کالجفون

با آنکه یک تن از صف میدان نگشت باز

رفتند یاوران و تو هم می روی کنون

از شست ما به تیر قدر می‌شوی رها

وز دست ما به حکم قضا می‌روی برون

ما بی‌کسان زار و غریبان بی‌پناه

بعد از تو درمیان بلا چون کنیم چون

جمعی اسیر و عور و پریشان و خوار و زار

وین قوم تند و سرکش و بی‌دین و رذل دون

از ما مدار چشم صبوری در این سفر

اسپند را چگونه بر آتش بود سکون

شاه غریب از همه گیتی گسسته‌دل

این گفت و کاینات شد از روی او خجل

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ناصرخسرو

ای مر تورا گرفته بت خوش زبان زبون،

تو خوش بدو سپرده دل مهربان ربون

اندر حریم می نکند جان تو قرار

تا ناوری دل از حرم دلبران برون

برگیر دل ز بلخ و بنه تن ز بهر دین

[...]

سوزنی سمرقندی

این کودکان تنگ قبای فراخ . . . ن

کردند . . . ایرو کیسه ما هر دو سرنگون

از بسکه . . . ایرو کیسه ما سیم و آب داد

نی سیم از آن برآیدنی آب ازین برون

آنجا که سیم بود، در او ماند باد پاک

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
ابن یمین

تا بر کنار حسن نشست ابرویت چو نون

دارم چو واو غرقه دلی در میان خون

خون دلم ز دیده برون شد ز آرزوت

آری ز دیده هر چه شد از دل شود برون

با مشکبار سلسله زلف پر خمت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
ناصر بخارایی

ما را دلیست چو ساغر گرفته خون

چشمی چنان که شیشهٔ می گشته سرنگون

بنشسته است نقش تو چون در خیال من

از زلف همچو جیم و خم ابرویِ چو نون

گر آه دل چو تیشهٔ فرهاد برکشم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه