زبان بستهٔ ما صوت بی صدا دارد
لب خموش به دل حرف آشنا دارد
به سعی هر که ابوجهل نفس کرده به چاه
قسم به عمرهٔ او کعبه اش صفا دارد
مه و ستاره و خورشید این غلط حرفی است
فلک ز گردش ایام داغ ها دارد
چرا چو چرخ فلک زلف سرکشی نکند
که آفتاب و مه و زهره و سها دارد
اگر به کعبه رود دل اگر به قدس خلیل
محبت نجف و شوق کربلا دارد
نشان قامت آن شوخ می دهد دل را
از آن به مصرع برجسته سرو جا دارد
در انتظار خدنگ تو صید رم کرده
دویده می رود و چشم بر قفا دارد
دلی که یافت سعیدا پناه در خم زلف
چه غم ز سایهٔ بال [و] پر هما دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و درونی شاعر درباره عشق و مرکزیت محبت میپردازد. شاعر از زبان بسته و دل خاموش صحبت میکند که حاوی حرفهای ناگفته است. او به تضاد میان کعبه و روحیه زندگی اشاره میکند و میگوید که زمان و چرخ فلک داغهای خود را دارد. همچنین به منحصر به فرد بودن عشق اشاره میکند که در دل همه جا و در مکانهای مقدس مثل کعبه و قدس حضور دارد. شاعر به زیبایی و جذابیت معشوقهاش اشاره میکند و در نهایت به آرامش و پناه آوردن دل در عشق میپردازد، حتی در سایههای حزن و فقدان.
هوش مصنوعی: بیزبانی ما احساسات را بیصدا منتقل میکند، در حالی که سکوت ما در دل خود رازهای آشنا و فهمیدهای دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به تلاش و کوشش خود به حدی رسیده که میتواند نفسش را کنترل کند، به گونهای که به چیزهای بزرگتری مثل چاه قسم میخورد، به عرصهای از بزرگی و ارزش دست پیدا میکند که نشاندهندهٔ مقام و منزلت اوست.
هوش مصنوعی: ماه، ستاره و خورشید و دیگر ظواهر آسمانی، همه اینها چیزهایی بیمعنی هستند؛ چرا که آسمان از چرخش روزگار زخمها و دردهایی به دوش دارد.
هوش مصنوعی: چرا باید مانند چرخ فلک، زلفی شگرف و سرکش نداشته باشد در حالی که آفتاب، ماه، زهره و ستارههای دیگر در آسمان وجود دارند؟
هوش مصنوعی: اگر دل به کعبه برود، یا به قدس و جایگاه خلیل، باز هم عشق و شوق به نجف و کربلا وجود دارد و فراموش نمیشود.
هوش مصنوعی: شکل و قواره آن دختر زیبا دل را بهطور خاصی تحت تاثیر قرار میدهد، بهگونهای که مانند یک سرو درختی در مصرع شعر خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: در انتظار تیر تو، شکار در حال فرار است و مدام به عقب نگاه میکند.
هوش مصنوعی: دل خوشی که در خم زلف محبوب پناه گرفته، چه غمی دارد وقتی که زیر سایهی زیبا و بزرگ پرندهای چون هما است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مها به دل نظری کن که دل تو را دارد
به روز و شب به مراعاتت اقتضا دارد
ز شادی و ز فرح در جهان نمیگنجد
دلی که چون تو دلارام خوش لقا دارد
ز آفتاب تو آن را که پشت گرم شود
[...]
خدایگان جهان رکن دین عمیدالملک
توئی که چرخ به جاه تو التجا دارد
قضا به هرچه اشارت کنی مطیع شود
قدر به هرچه رضا باشدت رضا دارد
کسیکه پرتو رای تو در ضمیر آرد
[...]
بساط زرکش شاهی چه نقش ما دارد
تن برهنه ما نقش بوریا دارد
بکش ز نطع امل پاکزین عمل عیسی
ز گرد بالش خورشید متکا دارد
به دست راحت اقبال دهر غره مشو
[...]
دل شکسته ما گنجی از وفا دارد
بخر شکسته ما را که سودها دارد
مکن کناره ز عاشق اگرچه درویش است
که پرتو نظرش فیض کیمیا دارد
جفا و خشم تو ما را وفا و مهر افزود
[...]
زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد
هزار عشوه و ناز و کرشمه ها دارد
بنور طلعت خوبش چه دل که حیرانست
بدام زلف چه جانها که مبتلا دارد
جمال بیحد و مهر و وفای بی غایت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.