گنجور

 
سعیدا

دل ز تکرار بهشت حور از کوثر گرفت

آن قدر سودم به صندل سر، که درد سر گرفت

سرنوشتم بود دیدم کفر غالب شد به دین

حسن خط، حسن جمال یار را دربر گرفت

کثرت عاشق به بالا برد کار حسن را

شمع ما از جوشش پروانه بال و پر گرفت

لب گزیدن های او امروز بیجا نیست دوش

بوسه ها از لعل میگونش لب ساغر گرفت

ما در آن فکریم تا [راهی] به خود پیدا کنیم

نامسلمان برد دین و کفر را کافر گرفت

یاد گیر از شمع ای پروانه رسم سوختن

تن به آتش داد و آخر شعله را دربر گرفت

هر کجا سیمین تنی بینی به سیمش کش کنار

کیست شیرین یوسفی را می توان با زر گرفت

گرچه در آتش کرد تیزها ولیکن نرم نرم

بر سر این تندمشرب جای، خاکستر گرفت

سینه عریان کرد جان بر کف نهاد و داد سر

تا سعیدا داد دل از نیش آن خنگر گرفت

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مسعود سعد سلمان

چون ره اندر برگرفتم دلبرم در برگرفت

جان به دل مشغول گشت و تن ز جان دل برگرفت

خواست تا او پایهای من بگیرد در وداع

پای ها زو در کشیدم دست ها بر سر گرفت

گاه در گردنش دستم همچو چنبر حلقه شد

[...]

امیر معزی

یاد باد آن شب‌ که یارم دل ز منزل برگرفت

بار در بست و ره منزلگه دیگرگرفت

تا کشیده رنج داغِ هجر بر جانم نهاد

ناچشیده می خمار مستی اندر سرگرفت

چنبر زلفش ز من بربود چرخ چنبری

[...]

سنایی

عشق ازین معشوقگان بی وفا دل بر گرفت

دست ازین مشتی ریاست جوی دون بر سر گرفت

عالم پر گفتگوی و در میان دردی ندید

از در سلمان در آمد دامن بوذر گرفت

اینت بی همت که در بازار صدق و معرفت

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
میبدی

بلعجب بادی است در هنگام مستی باد فقر

کز میان خشک رودی ماهیان تر گرفت‌

ابتدا غوّاص ترک جان و فرزندان بگفت

پس بدریا در فروشد تا چنین گوهر گرفت

سالها مجنون طوافی کرد در کهسار و دشت

[...]

ابن یمین

کار ملک و دین بحمدالله نظام از سرگرفت

مصطفی بطحا گشاد و مرتضی خیبر گرفت

رایت منصور شاه از عون یزدان هر زمان

لشکری دیگر شکست و کشوری دیگر گرفت

خسرو جمشید فر سلطان نظام ملک و دین

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه