گنجور

 
سنایی

عشق ازین معشوقگان بی وفا دل بر گرفت

دست ازین مشتی ریاست جوی دون بر سر گرفت

عالم پر گفتگوی و در میان دردی ندید

از در سلمان در آمد دامن بوذر گرفت

اینت بی همت که در بازار صدق و معرفت

روی از عیسا بگردانید و سم خر گرفت

سامری چون در سرای عافیت بگشاد لب

از برای فتنه را شاگردی آزر گرفت

نان اسکندر خوری و خدمت دارا کنی

خاک سیم از حرص پنداری که آب زر گرفت

بلعجب بازیست در هنگام مستی باز  فقر

کز میان خشک رودی ماهیان تر گرفت

سالها مجنون طوافی کرد در کهسار دوست

تا شبی معشوقه را در خانه بی مادر گرفت

آنچه از مستی و کوتاهی شبی آهنگ کرد

تا سر زلفش نگیرد زود ازو سر بر گرفت

خواجه از مستی شبی بر پای چاکر بوسه داد

تا نه پنداری که چاکر قیمت دیگر گرفت

زین عجایب تر که چون دزد از خزینت نقد برد

دیده‌بان کور گوش پاسبان کر گرفت

این مرقعها و این سالوسها و رنگها

امر معروفست کز وی جانها آذر گرفت

دیو بد دینست لیکن بر در دین ره زند

زهر ما زهرست لیکن معدنی شکر گرفت

ای سنایی هان که تا نفریبدت دیو لعین

کز فریب دیو عالم جمله شور و شر گرفت

هر دعا گویی که در شش پنج او دادی به خواب

چون سنایی هفت اختر ره ششدر گرفت

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
شمارهٔ ۶۸ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
مسعود سعد سلمان

چون ره اندر برگرفتم دلبرم در برگرفت

جان به دل مشغول گشت و تن ز جان دل برگرفت

خواست تا او پایهای من بگیرد در وداع

پای ها زو در کشیدم دست ها بر سر گرفت

گاه در گردنش دستم همچو چنبر حلقه شد

[...]

امیر معزی

یاد باد آن شب‌ که یارم دل ز منزل برگرفت

بار در بست و ره منزلگه دیگرگرفت

تا کشیده رنج داغِ هجر بر جانم نهاد

ناچشیده می خمار مستی اندر سرگرفت

چنبر زلفش ز من بربود چرخ چنبری

[...]

سنایی

مرحبا بحری که آبش لذت از کوثر گرفت

حبذا کانی که خاکش زینت از عنبر گرفت

اتفاق آن دو جوهر بد که در آفاق جست

اصل وقتی خضر بر دو فرع اسکندر گرفت

جان و علم و عقل سرگردان درین فکرت مدام

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
میبدی

بلعجب بادی است در هنگام مستی باد فقر

کز میان خشک رودی ماهیان تر گرفت‌

ابتدا غوّاص ترک جان و فرزندان بگفت

پس بدریا در فروشد تا چنین گوهر گرفت

سالها مجنون طوافی کرد در کهسار و دشت

[...]

ابن یمین

کار ملک و دین بحمدالله نظام از سرگرفت

مصطفی بطحا گشاد و مرتضی خیبر گرفت

رایت منصور شاه از عون یزدان هر زمان

لشکری دیگر شکست و کشوری دیگر گرفت

خسرو جمشید فر سلطان نظام ملک و دین

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه