لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
صائب تبریزی

صیقلی می شود از زخم زبان سینه ما

دم شمشیر بود صیقل آیینه ما

بی قدح راه به غیب دهن خود نبریم

عالم آب بود خلوت آیینه ما

هر که ناخن به جگرکاوی ما تیز کند

ماه عیدست به چشم دل بی کینه ما

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
نظیری نیشابوری

آن که بر ما رقم کین زده از کینه ما

نقش خود دیده در آیننه ز آیینه ما

عید و نوروز بود مکتب ما را هر روز

به محبت گذرد شنبه و آدینه ما

محضر سلطنت عشق اگر بخوانند

[...]

صائب تبریزی

روشن است از دل بی کینه ما سینه ما

گوهر ماست چراغ دل گنجینه ما

گرچه در نافه ما جز جگر سوخته نیست

جگر نافه بود داغ ز پشمینه ما

(صبح شنبه به نظر جلوه کند مستان را

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
قدسی مشهدی

گشته چون آینه روشن دل بی‌کینه ما

تا فتد عکس جمال تو در آیینه ما

غمزه‌ات ناوک بیداد نیاورده به زه

دل به خون گشته ز مژگان تو در سینه ما

گرمی سلسه عشق ز داغ دل ماست

[...]

واعظ قزوینی

ورق مشق شد از یاد خطت سینه ما

طبق لعل شد از عکس تو آیینه ما

یغمای جندقی

سینه تا سوده ای از مهر تو بر سینه ما

سینه ای نیست که خالی بود از کینه ما

باغ را برگ طرب نو شده رفتم بپذیر

عذر تقصیر من ای توبه دیرینه ما

کهنه شد وز گرو باده نیامد بیرون

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه