صبح است ساقیا قدح خوشگوار بخش
جامی چوآفتاب به این خاکسار بخش
چون تاک اگر چه پای ادب کج نهاده ایم
مارا به ریزش مژه اشکبار بخش
دور نشاط نقطه به پرگار بسته است
سرچون گران شداز می وحدت به دار بخش
دستم اگر زنقد دل ودین تهی شده است
کوتاهی مرا به سر زلف یار بخش
آب حیات می چکد از میوه بهشت
جان را به بوی سیب زنخدان یار بخش
درکوچه باغ خلد خزان را گذارنیست
دل را به آن دو سلسله مشکبار بخش
زان پیشتر که خون تو رزق اجل شود
این جرعه را به نرگس مخموریار بخش
ای آفتاب رو که چنین گرم می روی
تشریف پرتوی به من خاکسار بخش
بردار هرکه راکه دلت می کشد ،ز خاک
مارا به خاک رهگذار انتظار بخش
ای آن که پای کوه به دامن شکسته ای
یک ذره صبر هم به من بیقرار بخش
چون برق، خشک مگذر ازین دشت آتشین
آبی ز جوی آبله دل به خار بخش
نقصان نکردخضر زسرچشمه حیات
جان را به جبهه عرق آلود یار بخش
می در سر برهنه پرو بال واکند
دستار خویش رابه می خوشگوار بخش
دل نازک است (و)پرتو منت گران رکاب
آیینه رابه طلعت آیینه دار بخش
هنگامه وصال نیرزد به داغ رشک
پیشانی گشاده گل را به خار بخش
این آن غزل که حافظ شیراز گفته است
زان بحر قطره ای به من خاکسار بخش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل حافظ در این شعر دعوت به نوشیدن و لذت بردن از زندگی است. شاعر از ساقی میخواهد که جامی پر از می به او بدهد و برغم نقصها و بیدادهای زندگی، خواستار رحمت و بخشش است. او با تشبیهات زیبا به عشق و زیبایی یار اشاره میکند و به آثار فرحبخش میوه بهشت و عطر سیب رومیپردازد. در سراسر شعر، حس انتظار و اشتیاق او برای وصال به وضوح مشهود است و با ابراز نیاز به عشق و محبت از یارش، به وصف زیبایی و جذابیت آن میپردازد. در پایان، حافظ به ناچیزی وجود خود در مقابل نعمتهای الهی اذعان میکند و از خداوند میخواهد که هرچه لازم دارد، به او ببخشد.
هوش مصنوعی: صبح شده است، ای ساقی! قدح لذیذ را به من بده. جامی به من بخش که مانند آفتاب بر این خاکی که هستم، روشنی و شادی ببخشد.
هوش مصنوعی: هرچند که ما راه درست و ادب را به خوبی نرفتهایم، اما از لطافت و زیبایی چشمان او، سزاوار دریافت رحمت و بخشش هستیم.
هوش مصنوعی: شادی و نشاط به وسیلهای شبیه پرگار مستحکم شده و در حالی که به شدت از می وحدت سنگین شدهایم، ما را به دور خود میچرخاند.
هوش مصنوعی: اگر دلم و ایمانم خالی شده، دستم را به خاطر کوتاهیام در عشق و محبت یار ببخش.
هوش مصنوعی: آب حیات از میوهای در بهشت فرو میچکد و بوی خوش سیب از گردن یار روح را نوازش میکند.
هوش مصنوعی: در باغ بهشت، به خاطر فصل پاییز نرو، بلکه دل خود را به دو رشته عطر خوش بسپار.
هوش مصنوعی: قبل از آن که خون تو نصیب مرگ گردد، این لیوان را به نرگس زیبای خود تقدیم کن.
هوش مصنوعی: ای خورشید درخشان که اینگونه با زیبایی و گرما میدرخشی، لطف کن و نوری به من خاکی ببخش.
هوش مصنوعی: هر کسی را که میخواهی بردار، از ما که از خاک انتظار در راه تو هستیم.
هوش مصنوعی: ای کسی که در کوه پای خود را زخمی کردهای، لطفاً کمی صبر به من ناآرام بده.
هوش مصنوعی: مانند برق، به سرعت از این دشت آتشین عبور کن و از جوی آبی که دلت را به خار میسوزاند، بگذری.
هوش مصنوعی: نقصی از جانب خضر در منبع حیات وجود ندارد، زیرا جان را به یاری و کمک عشق در عرق و تلاش به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب باعث میشود فرد از قید و بندها آزاد شود و از تزیینات و ظاهر خود فاصله بگیرد و به لذت و خوشی بپردازد.
هوش مصنوعی: دل حساس و لطیف است و درخشش لطف تو، که مانند نوری در آینه است، زیبایی آینهدار را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: در زمان وصال و دیدار، هیچ چیزی ارزش ندارد که انسان داغ حسادت را بر گل سرخ و خنکای آن ترجیح دهد، چون زیبایی و شگفتی گل با وجود خارها نیز ادامه دارد.
هوش مصنوعی: این شعری که حافظ از شیراز سروده، مانند قطرهای از دریای وسیع علم و شعر به من به عنوان یک انسان خاکی و معمولی داده شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آن که رَه به مشربِ مقصود بُردهای
زین بحر، قطرهای به منِ خاکسار بخش
همین شعر » بیت ۱۶
این آن غزل که حافظ شیراز گفته است
زان بحر قطره ای به من خاکسار بخش
صوفی گُلی بچین و مُرَقَّع به خار بخش
وین زهدِ خشک را به مِی خوشگوار بخش
طامات و شَطح در رَهِ آهنگِ چنگ نِه
تسبیح و طَیلَسان به مِی و مِیگُسار بخش
زُهدِ گران که شاهد و ساقی نمیخرند
[...]
ای دل متاع جان به لب لعل یار بخش
نقد خرد به جام می خوشگوار بخش
آورد باد بوی بهار از چمن چو گل
اوراق علم و فضل به باد بهار بخش
وصف جمال عشق یکی و یگانگیست
[...]
ای ساقی صبوح نجات از خمار بخش
جامی به طاق ابروی صبح بهار بخش
تا کی به قید عالم صورت به سر بریم؟
آیینه را خلاصی ازین زنگبار بخش
آرام سوز، حوصله ای کن نصیب ما
[...]
ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش
از صد یکی چو در نظر آید هزار بخش
خواهی که از شکنجهٔ کونین وارهی
با هر که اختیار کند اختیار بخش
برخیز و دلق و سبحه بده باده نوش کن
[...]
ای باغبان که گفت که گل را به خار بخش
بر کم عیار دشت تو زر عیار بخش
ساقی وباغ باده کشان از ازل تو راست
زهاد خشک را تو می خوشگوار بخش
حور و بهشت و کوثر از بهر شیخ نه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.