گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

ای باغبان که گفت که گل را به خار بخش

بر کم عیار دشت تو زر عیار بخش

ساقی وباغ باده کشان از ازل تو راست

زهاد خشک را تو می خوشگوار بخش

حور و بهشت و کوثر از بهر شیخ نه

ساقی و جام و شاهد بر میگسار بخش

سجاده را بشوی بآب در مغان

سبحه بخاک و خرقه بباد بهار بخش

نه خاکرا زکاس کرام آمده نصیب

زان جام قطره ای بمن خاکسار بخش

دین و دلی بفصل بهاران گرت بجاست

این بر گل آن بسرو لب جویبار بخش

ما را اگر مصاحب اغیار دیده ای

این جرم را بخاک کف پای یار بخش

آشفته یا رب ار چه خطاکار و مجرم است

او را بداغ مهر خداوندگار بخش

بی پرده کرده گرچه گنه پرده ام مدر

ما را به دست خود علی پرده دار بخش

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
حافظ

صوفی گُلی بچین و مُرَقَّع به خار بخش

وین زهدِ خشک را به مِی خوشگوار بخش

طامات و شَطح در رَهِ آهنگِ چنگ نِه

تسبیح و طَیلَسان به مِی و مِیگُسار بخش

زُهدِ گران که شاهد و ساقی نمی‌خرند

[...]

جامی

ای دل متاع جان به لب لعل یار بخش

نقد خرد به جام می خوشگوار بخش

آورد باد بوی بهار از چمن چو گل

اوراق علم و فضل به باد بهار بخش

وصف جمال عشق یکی و یگانگیست

[...]

صائب تبریزی

صبح است ساقیا قدح خوشگوار بخش

جامی چوآفتاب به این خاکسار بخش

چون تاک اگر چه پای ادب کج نهاده ایم

مارا به ریزش مژه اشکبار بخش

دور نشاط نقطه به پرگار بسته است

[...]

حزین لاهیجی

ای ساقی صبوح نجات از خمار بخش

جامی به طاق ابروی صبح بهار بخش

تا کی به قید عالم صورت به سر بریم؟

آیینه را خلاصی ازین زنگبار بخش

آرام سوز، حوصله ای کن نصیب ما

[...]

سعیدا

ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش

از صد یکی چو در نظر آید هزار بخش

خواهی که از شکنجهٔ کونین وارهی

با هر که اختیار کند اختیار بخش

برخیز و دلق و سبحه بده باده نوش کن

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه