گنجور

 
صائب تبریزی

چندین جمال هست نهان در جلال دوست

خوشتر ز گوشوار بود گوشمال دوست

پیوند نابریده میسر نمی شود

موقوف انقطاع بود اتصال دوست

در پرده آب کرد دل کاینات را

ای وای اگر ز پرده برآید جمال دوست

اوج وصال در خور پرواز ما نبود

بی بال و پر شدیم به امید بال دوست

پیوسته با محیط بود جویبار موج

دل را که منع می کند از اتصال دوست؟

بر سنگ زن که آهن زنگار خورده ای است

آیینه ای که آب نشد از مثال دوست

چون طفل روزه دار، سراپای دیده ایم

تا از کدام ابر برآید هلال دوست

معنی ربوده است مرا بیشتر ز لفظ

پروای دوست نیست مرا از خیال دوست

موج و حباب تیره کند بحر صاف را

حاجت به خط و خال ندارد جمال دوست

گردد ز خشکی و تری شاخ مختلف

عام است ورنه فیض نسیم وصال دوست

از ناله و فغان نشود طبع من ملول

جمع است خاطرم ز دل بی ملال دوست

در نوبهار حشر نیاید برون ز خاک

هر دانه دلی که نشد پایمال دوست

بگذر ز سر، که هر که درین راه سر نباخت

در جیب خاک ماند سرش ز انفعال دوست

هر ذره ای نو ای اناالشمس می زند

در خانه ام ز روشنی بی زوال دوست

ظرف حباب در خور بحر محیط زیست

صائب مرا بس است امید وصال دوست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سعدی

صبحی مبارکست نظر بر جمال دوست

بر خوردن از درخت امید وصال دوست

بختم نخفته بود که از خواب بامداد

برخاستم به طالع فرخنده فال دوست

از دل برون شو ای غم دنیا و آخرت

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
اوحدی

دل بسته شد به دام دو زلف چو دال دوست

بر بوی دانها که بدیدم ز خال دوست

دل را چه قدر و قیمت و جان چیست؟ کین دو رفت

وندر خجالتیم هنوز از جمال دوست

جانش چگونه تحفه فرستم؟ کزوست جان

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

جانم خیال شد به خیال خیال دوست

دل بیقرار گشت به عشق وصال دوست

هر کس به آرزوی جمالست در جهان

مائیم و آرزوی خیال جمال دوست

مهر منیر چیست شعاعی ز روی یار

[...]

نظام قاری

صبحی مبارکست نظر بر جمال دوست

بر خوردن از درخت امید وصال دوست

افزون زرخت نو شده حسن و جمال دوست

از زیور وزرست زیادت کمال دوست

رخت به گزیده و والای سیبکی

[...]

اسیری لاهیجی

بختم مدد نداد که بینم وصال دوست

ای کاشکی ز دور به بینم جمال دوست

از جان و از جهان بهوایش برآمدم

بیرون نرفت از دل و جانم خیال دوست

جان و دلم همیشه لگدکوب عشق اوست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه