گدایی هول را حکایت کنند که نعمتی وافر اندوخته بود.
یکی از پادشاهان گفتش: همینمایند که مالِ بیکران داری و ما را مهمّی هست، اگر به برخی از آن دستگیری کنی چون ارتفاع رسد وفا کرده شود و شُکر گفته.
گفت: ای خداوندِ روی زمین! لایقِ قَدرِ بزرگوارِ پادشاه نباشد دستِ همّت به مالِ چون من گدایی آلوده کردن که جو جو به گدایی فراهم آوردهام.
گفت: غم نیست که به کافر میدهم، اَلْخَبیثاتُ لِلْخَبیثین.
گر آبِ چاهِ نَصرانی نه پاک است
جهودِ مُرده میشویی چه باک است؟
قالوُا عَجِینُ الْکِلْسِ لَیْسَ بِطاهِرٍ
قُلْنٰا نَسُدُّ بِهِ شُقوُقَ الْمَبْرَزِ
شنیدم که سر از فرمانِ ملک باز زد و حُجَّت آوردن گرفت و شوخچشمی کردن.
بفرمود تا مَضمونِ خِطاب از او به زجر و توبیخ مُخَلَّص کردند.
به لطافت چو برنیاید کار
سر به بیحرمتی کِشَد ناچار
هرکه بر خویشتن نبخشاید
گر نبخشد کسی بر او، شاید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این حکایت فردی گدا با نعمتی فراوان مواجه میشود و پادشاه از او میخواهد که بخشی از اموالش را به او بدهد. گدا با تردید پاسخ میدهد که او لایق بخشش نیست و هیچ گاه نمیتواند به پادشاهی که در مقام والایی قرار دارد، کمکی کند. او میگوید که اگرچه ممکن است مسائل و مشکلاتی پیش بیاید، اما او نمیتواند از مال خود که به زحمت به دست آورده، دست بکشید. در ادامه، پادشاه از او میخواهد که اطاعت کند و درباره او از زجر و توبیخ سخن میگوید. در نهایت، حکایت به این نکته اشاره دارد که کسانی که بر خود رحمت نمیآورند، ممکن است از دیگران نیز رحمت نبیند.
درمورد گدایی زشت و خسیس حکایت میکنند که پول و ثروت بسیار زیادی جمع کرده بود.
یکی از پادشاهان به او گفت: گزارش دادهاند که مال زیاد داری و [در این زمان] برای ما کار دشوار و امر عظیمی پیش آمده (نیازمند پرداخت پولی فوری شدهایم)، اگر بخشی از آن را بپردازی وقتی که خراجِ دولت از حاصل املاک و زراعت برسد قرض بازپرداخته شده و سپاسگزاری شود.
گفت : ای پادشاه بزرگ و ارجمند ارزش شما بیش از این است که دست خود را به مال فرد گدا و فقیری مثل من آلوده کنید مه آن را معنی «جو جو»: ریزه ریزه (هر چهار جو برابر یک قیراط است) به دست آوردم.
پادشاه گفت : غمی نیست نگران نباش میخواهم پول تو را به کافران و دشمنان بدهم و برای خودم نمیخواهم معنی «اَلْخَبیثاتُ لِلْخَبیثین»: چیزهای پلید برای افراد پلید است.
اگر آب چاه مسیحی ها پاک نیست و کثیف شده باشد اگر درآن مرده و جسد فردی یهودی را بشویی مشگلی ندارد زیرا آب کثیف برای جنازه کثیف رواست.
گفتند: خمیرِ آهک پاکیزه نیست. گفتیم: باکی نیست، با آن رخنههای آبریز (مستراح) را میبندیم.
شنیدم که دستور پادشاه را اطاعت نکرد وحُجّت آوردن: در اینجا مراد عذر تراشی کردن است. و در محضر پادشاه گستاخی و بی ادبی کرد.
پادشاه دستور داد تا این پول و مال را با شکنجه و به زور از او گرفتند.مُخَلَّص کردند: از چنگ وی به در آوردند.
چون کار به نرمی انجام نشود ناگزیر با درشتی و بیاحترامی پایان پذیرد؛
هر کس بر خود رحم نکند، سِزَد که دیگری هم بر وی رحمت نیاورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.