ای که بر دوستان همیگذری
تا به هر غمزهای دلی ببری
دردمندی تمام خواهی کشت
یا به رحمت به کشته مینگری
ما خود از کوی عشقبازانیم
نه تماشاکنان رهگذری
هیچم اندر نظر نمیآید
تا تو خورشیدروی در نظری
گفته بودم که دل به کس ندهم
حذر از عاشقی و بیخبری
حلقهای گرد خویشتن بکشم
تا نیاید درون حلقه پری
وین پری پیکران حلقه به گوش
شاهدی میکنند و جلوه گری
صبر بلبل شنیدهای هرگز
چون بخندد شکوفه سحری
پردهداری بر آستانه عشق
میکند عقل و گریه پردهدری
چو خوری دانی ای پسر غم عشق
تا غم هیچ در جهان نخوری
رایگان است یک نفس با دوست
گر به دنیا و آخرت بخری
قلم است این به دست سعدی دَر
یا هزار آستین دُرِ دَری
این نبات از کدام شهر آرند
تو قلم نیستی که نیشکری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و دردهای ناشی از عشق میپردازد. شاعر به معشوق میگوید که او با هر نگاهش دلها را میبرد و دردمندانی را به کشتن میرساند. شاعر خود را از عاشقان معرفی میکند و میگوید که هیچ چیز جز محبوب در نظرش نیست. او به خود قول داده که دل به کسی ندهد و از عشق بپرهیزد، اما در عین حال دریغ نمیکند که زیبایی معشوقش او را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. در نهایت، شاعر به ارزش یک لحظه با دوست تأکید میکند و میگوید که عشق و دوستی ارزشمندتر از هر چیز دیگری هستند.
هوش مصنوعی: ای کسی که با زیباییها و نازهایت به راحتی از کنار دوستان میگذری و دلها را با هر نگاه یا حرکتی که میکنی، میربایی.
هوش مصنوعی: آیا میخواهی دردی را که به تو رسیده از بین ببری یا با مهربانی به آن نگاه کنی؟
هوش مصنوعی: ما خود از عاشقان و دلدادگان هستیم و فقط ناظرین بیتفاوت این مسیر نیستیم.
هوش مصنوعی: هیچکس و هیچچیزی برای من قابل مشاهده نیست، تا زمانی که تو با چهرهی تابناک خود در نظر بیایی.
هوش مصنوعی: من گفته بودم که به کسی دل نخواهم بست و از عشق و بیخبری خود را محافظت کنم.
هوش مصنوعی: حلقهای دور خودم میزنم تا کسی نتواند به درون آن وارد شود.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن زیبایی و شگفتی زنی اشاره دارد که مانند پریان است و با تزییناتی همچون حلقههای گوش، توجهها را جلب میکند و درخششی خاص دارد. آنها به نمایش زیبایی و جذابیت خود میپردازند.
هوش مصنوعی: بلبل را دیدهای که چگونه با صبر و حوصله منتظر میماند تا شکوفههای صبحگاهی باز شوند و به زندگی دوباره رنگ و بویی تازه ببخشند.
هوش مصنوعی: عقل با احتیاط و احتیاط در عشق حضور دارد و مراقب است، اما احساسات و گریه بر تمام این ملاحظات غلبه میکنند و پردهها را کنار میزنند.
هوش مصنوعی: وقتی که عشق را تجربه کنی، پسرم، دیگر هیچ غمی در دنیا برایت باقی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: یک نفس بودن با دوست بیقیمت و رایگان است، حتی اگر بتوانی برای آن در دنیا و آخرت هزینه کنی.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که سعدی با قلم خود، چیزی را خلق میکند که به اندازهی هزار آستین از آب دریا گرانبهاتر و پرمحتواتر است. به عبارت دیگر، اثر او بسیار غنی و باارزش است و میتواند دنیایی از معنا و زیبایی را در خود جای دهد.
هوش مصنوعی: این گیاه از کدام منطقه میآید؟ تو مانند نیشکر نیستی که طعم شیرین داشته باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
این ابیات از استاد سعید نفیسی است.
استاد جمشید سروشیار در مقاله ای کیفیت انتساب اشتباه این شعر به رودکی را چنین نوشته اند : «اما کیفیت قضیه ازین قرار است که در یتیمة الدهر ثعالبی(الجزء الرابع،ص 149 طبع محمد محی الدین عبد الحمید)ذیل احول احمد بن مؤمل آمده است که وی دو بیت از اشعار رودکی را بدین دو بیت تازی ترجمه کرده است [...] استاد فقید این قطعه را از یتیمهء الدهر به کتاب خویشاحوال و اشعار ابو عبد اللّه جعفر بن محمد رودکی سمرقندی»نقل فرموده و گفته است معلوم است که رودکی دو بیت شعر داشته است بدین مضمون [...] شاید اصل آن دو بیت رودکی،چنانکه به خاطر مسعود این اوراق گذشته است،چنین بوده باشد [...]
شگفت آنکه هیچ یک از کسانی که این دو بیت ترجمهٔ نفیسی را از کتاب وی نقل کرده اند به توضیح صریح و آشکار آن مرحوم توجه ننموده و این قطعه را از رودکی پنداشته اند! از این گروه اند شادروان استاد محمد معین(مجموعهٔ اشعار دهخدا،ص 111)،براگینسکی (رودکی،آثار منظوم،ص 110)،دکتر محمد جعفر محجوب(سبک خراسانی در شعر فارسی،ص 121)،دکتر خلیل خطیب رهبر(رودکی،ص 46)و دکتر محمد دبیرسیاقی. (پیشاهنگان شعر فارسی،ص 57).»
این جهان را نگر به چشم خرد
نی بدان چشم کاندر او نگری
[...]
ای بزفتی علم بگرد جهان
بر نگردم بتو مگر بمری
گرچه سختی چو نخلکه مغزت
جمله بیرون کنم بچاره گری
نه چو تو در زمانه ناموری
نه چو نام تو در جهان سمری
عزم تو کف حزم را تیغی است
حزم تو روی عزم را سپری
نه چو کین تو ظلم را زهری
[...]
معجز معجزی پدید آمد
چون فرورید قوم او پسری
بینهادی پلید و پر هوسی
بیزمانی دراز و بیخبری
هم ازو بود و از کفایت او
[...]
شاد باش ای مؤید سکنه
ای جوانمرد مهتر هنری
نشود از تو صنعتی پیدا
تا که بر مغز کرمه ای نخوری
تا جوازه بدو تنه بکشند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.