امروز در فراق تو دیگر به شام شد
ای دیده! پاس دار که خفتن حرام شد
بیش احتمال سنگ جفا خوردنم نماند
کز رقت اندرون ضعیفم چو جام شد
افسوس خلق میشنوم در قفای خویش
کاین پخته بین که در سر، سودای خام شد
تنها نه من به دانهٔ خالت مقیدم
این دانه هر که دید گرفتار دام شد
گفتم «یکی به گوشه چشمت نظر کنم»
چشمم در او بماند و زیادت مقام شد
ای دل نگفتمت که «عنان نظر بتاب»؟
اکنونت افکند که ز دستت لگام شد
نامم به عاشقی شد و گویند «توبه کن»
توبت کنون چه فایده دارد که نام شد؟
از من به عشق روی تو میزاید این سخن
طوطی شکر شکست که شیرینکلام شد
ابنای روزگار غلامان به زر خرند
سعدی تو را به طوع و ارادت غلام شد
آن مدعی که دست ندادی به بند کس
این بار در کمند تو افتاد و رام شد
شرح غمت به وصف نخواهد شدن تمام
جهدم به آخر آمد و دفتر تمام شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساس اندوه و عشق عمیق خود را بیان میکند. او به فراق معشوق اشاره میکند و میگوید که در این جدایی، خواب برایش حرام شده است. شاعر رنج و عذابی را که از جدایی میبرد، تشریح میکند و به ضعف و آسیبپذیری خود در عشق اشاره میکند. او در مییابد که عشقش غمگین است و نمیتواند به سادگی از آن خلاص شود. شاعر همچنین به عشق و علاقه عمیق خود به معشوق، حتی در مواجهه با توبه و شکست، اعتراف میکند. در نهایت، او بیان میکند که تلاشهایش برای وصف غم معشوق بیفایده است و زمانش به پایان رسیده است.
هوش مصنوعی: امروز، به خاطر دوری تو، شب آمد و ای چشمانم، مراقب باش که خوابیدن بر تو حرام شده است.
هوش مصنوعی: احتمالاً دیگر آزاری نخواهم دید، زیرا از شدت عاطفه و لطافت روحیام مانند جامی شکننده شدهام.
هوش مصنوعی: متأسفم که صدای مردم را در پشت سر خود میشنوم، زیرا این فرد بافکری عمیق و مناسب، در دلش هنوز آرزوهایی خام و ناپخته دارد.
هوش مصنوعی: تنها من نیستم که به زیبایی تو وابستهام، کسانی که زیبایی تو را دیدهاند نیز در دام عشق تو گرفتار شدهاند.
هوش مصنوعی: گفتم که نگاهی به چشمت بیندازم، اما چشمانم در زیباییات ماند و شگفتانگیزتر شد.
هوش مصنوعی: ای دل، من به تو نگفته بودم که نگاهت را به سمت آن معشوق بچرخانی، اکنون نگاه او بر تو افتاده و خودت کنترل را از دست دادهای.
هوش مصنوعی: نام من به عشق گره خورده و مردم می گویند که توبه کن؛ اما حالا توبه کردن چه فایدهای دارد وقتی که شهرت من به عاشقی جا افتاده است؟
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که عشق به چهره تو باعث شده من این کلمات را بگویم. مانند طوطیای که با صحبتهایش همگان را تحت تأثیر قرار میدهد و شیرینی کلامش بر دلها نشسته است.
هوش مصنوعی: نسلهای این روزگار به طلا و ثروت وابستهاند، اما سعدی، تو به خاطر محبت و ارادت، به عنوان خدمتکار من درآمدهای.
هوش مصنوعی: آن کسی که همیشه در زندگیاش از کمک دیگران خودداری میکرد و به هیچکس وابسته نمیشد، حالا به دام تو افتاده و تسلیم تو شده است.
هوش مصنوعی: غم تو را نمیتوان به طور کامل توضیح داد. تمام تلاش من به پایان رسید و قصهام به پایان آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
همین شعر » بیت ۶
ای دل نگفتمت که عنان نظر بتاب
اکنونت افکند که ز دستت لگام شد
ای دل نگفتمت که ز زلفش عنان بتاب
کاهنگ چین خطا بود از بهر بهر مشک ناب
ساقی بیار باده که عید صیام شد
آن به که بود مانع رندی تمام شد
در ده قدح ز اول روزم که بعد ازین
حاجت بدان نماند که گویند شام شد
امروز هر که خدمت معشوق و می کند
[...]
چون روز عمر من به فراق تو شام شد
در آرزوی روی تو عمرم تمام شد
خون دلم چو بر تو حلالست دلبرا
آخر چرا وصال تو بر ما حرام شد
رحمی به حال زار من خسته دل بکن
[...]
از دولت وصال تو کارم بکام شد
بختم بلند گشت و سعادت غلام شد
از جلوه های حسن تو جانم حیات یافت
با چشمهای مست تو عیشم مدام شد
گفتی:سلام ذوق سلامت بدل رسید
[...]
امروز دیگرم به فراق تو شام شد
در آرزوی روی تو عمرم تمام شد
زان دم که باده خم وحدت بجام شد
مستی و عیش در همه آفاق عام شد
نام و نشان عالم و آدم نبد پدید
از جلوه جمال تو عالم بنام شد
تا باده لب تو بکام جهان رسید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.