مرا حاجیی شانهٔ عاج داد
که رحمت بر اخلاق حجاج باد
شنیدم که باری سگم خوانده بود
که از من به نوعی دلش مانده بود
بینداختم شانه کاین استخوان
نمیبایدم دیگرم سگ مخوان
مپندار چون سرکهٔ خود خورم
که جور خداوند حلوا برم
قناعت کن ای نفس بر اندکی
که سلطان و درویش بینی یکی
چرا پیش خسرو به خواهش روی
چو یک سو نهادی طمع، خسروی
وگر خود پرستی شکم طبله کن
در خانهٔ این و آن قبله کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مفهوم قناعت و تساوی در شرایط انسانی اشاره میکند. او از تجربهای صحبت میکند که سگی به او وفادار بوده و این موضوع باعث میشود که بگوید نباید به خود پرستی و طمع دچار شود. شاعر با اشاره به اینکه هم سلطان و هم درویش در حقیقت برابرند، به نفس خود توصیه میکند که باید به اندک قناعت کند و از جستجوی پرخوری و دنیاپرستی دست بردارد. در کل، این شعر به ترویج سادهزیستی و دوری از طمع میپردازد.
هوش مصنوعی: مرا شخصی با موهای سفید و منحصر به فردی هدیهای داد که آرزوی خوب بودن اخلاق حجاج را دارم.
هوش مصنوعی: شنیدم که روزی سگم گفته بود که به نوعی هنوز به من وابسته است.
هوش مصنوعی: من دیگر به خودم اجازه نمیدهم که زیر بار این غم بروم، حالا که دیگر نمیتوانم به آن زندگی ادامه دهم، من را مثل سگ نخوانید.
هوش مصنوعی: نگذار فکر کنی که چون خودم را به زحمت میاندازم، پس میتوانم به راحتی و به خوشی از نعمتهای خدا بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: سعی کن رضایت به داشتههای کم را داشته باشی، زیرا در نهایت تفاوتی بین ثروتمند و فقیر وجود ندارد.
هوش مصنوعی: چرا به دنبال خواستهات به سراغ خسرو میروی، در حالی که خود خسرو نیز در کنار توست؟
هوش مصنوعی: اگر خودخواهی تنها به فکر پر کردن شکم خود باشی، بهتر است در خانهٔ دیگران به دنبال آرمانهایت باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.