طبیبی پری چهره در مرو بود
که در باغ دل قامتش سرو بود
نه از درد دلهای ریشش خبر
نه از چشم بیمار خویشش خبر
حکایت کند دردمندی غریب
که خوش بود چندی سرم با طبیب
نمیخواستم تندرستی خویش
که دیگر نیاید طبیبم به پیش
بسا عقل زورآور چیردست
که سودای عشقش کند زیردست
چو سودا خرد را بمالید گوش
نیارد دگر سر برآورد هوش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف یک طبیب زیبا در مرو میپردازد که در باغ دلش مانند سرو است. اما این طبیب از درد دل بیمارانش بیخبر است. داستان درباره دردمندی است که خوشحال بود که مدت زمانی نزد این طبیب بود، اما اکنون دیگر نمیخواهد سلامتیاش بازگردد، زیرا نمیخواهد که آن طبیب دیگر به دیدارش بیاید. این شعر نشاندهنده قدرت عشق و تأثیراتی است که بر عقل و هوش دارد، به طوری که گاهی عشق میتواند انسان را از عرش عقل به زیر دست مشکلات بکشاند.
هوش مصنوعی: یک پزشک زیبا و خوش چهره در شهر مرو وجود داشت که در دل باغ، قامتش به مانند سرو راست و استوار بود.
هوش مصنوعی: او نه از غم و درد دلهای خویشتن آگاه است و نه از حال و وضعیت چشم بیمار خود خبری دارد.
هوش مصنوعی: داستان مردی بیمار و تنها را روایت میکند که مدتی از درد خود آرامش میگیرد و از پزشکش خوشحال است.
هوش مصنوعی: نمیخواستم که سلامتیام را از دست بدهم، چون این باعث میشود که دیگر پزشکم سراغم نیاید.
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد با عقل و قدرت، در برابر احساسات عشق خود تسلیم میشوند و از این رو، به دیگران وابسته میشوند.
هوش مصنوعی: وقتی که افکار پریشان و ناپایداری عقل را تحت فشار قرار میدهند، دیگر هوش و درک نمیتواند به درستی فعالیت کند و سربلند کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.