در کعبه گر ز دوست نبودی نشانهای
حاجی چه التفات نمودی به خانهای؟
مرغان آن هوا به زمین چون کنند میل؟
تا در میان دام نبینند دانهای
بویی ز وصل اگر به مشامش نمیرسید
رغبت به هیچ موی نمیکرد شانهای
این کوشش و کشش همه بیکار چون بود؟
عاقل چگونه دل بنهد بر فسانهای؟
تا عشق آتشی نزند در درون دل
از راه سینه کی بدر افتد زبانهای؟
محتاج پیک و نامه نباشد مرید را
کانجا کفایتست سر تازیانهای
خیز، ای رفیق خفته، که صوت نشیدخوان
آتش فگند در شتران از ترانهای
ثابت نباشد آن قدم اندر طریق عشق
کو میکند ز خار مغیلان کرانهای
گر راستست، هر چه طلب میکنم تویی
وین راه دور نیست بغیر از بهانهای
با اوحدی یکی شو و مشنو که: در وجود
هرگز در آن یگانه رسد جز یگانهای
ما را اگر محال نباشد به پیشگاه
این فخر بس که: بوسه دهیم آستانهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عواطف و حالات عاشقانه میپردازد و از تمایلات و آرزوهای مریدان و عاشقان سخن میگوید. شاعر اشاره میکند که اگر نشانهای از دوست وجود نداشته باشد، پیروان چگونه میتوانند به خانهی او رجوع کنند. عشق و ارتباط با معشوق باید از عمیقترین احساسات درون سرچشمه بگیرد، و تلاش بدون عشق حقیقی بیفایده است. او بر این نکته تأکید میکند که عشق حقیقی نیازی به میانجیگری و پیامرسان ندارد و با همان اشتیاق میتوان به معشوق نزدیک شد. او همچنین به همراهی دوستان و عاشقان و اهمیت پیوند عمیق میان آنها اشاره میکند و به ارزش بوسه بر آستان محبوب اشاره میکند که نشانهای از عشق و ارادت است. در نهایت، شاعر به وحدت و همراستایی با معشوق تأکید دارد و میگوید که در عشق واقعی، دو گانهای وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر در کعبه نشانهای از محبوب نباشد، حاجی چه نیازی به توجه به چنین خانهای دارد؟
هوش مصنوعی: پرندگان در آن فضا چگونه میتوانند به زمین بیفتند؟ زیرا نمیخواهند در دامها دانهای را که مورد نیازشان است، نبینند.
هوش مصنوعی: اگر بویی از وصال به او نمیرسید، هیچ شوقی برای شانه زدن به موهایش نداشت.
هوش مصنوعی: این تلاش و کوشش چه فایدهای دارد وقتی که همه بیفایده است؟ یک انسان عاقل چگونه میتواند به افسانه و داستانهای بیاساس دل خوش کند؟
هوش مصنوعی: تا زمانی که عشق شعلهای در دل نسوزاند، چگونه امکان دارد که آتش آن از سینه خارج شود و به نمایش درآید؟
هوش مصنوعی: اگر مریدی به حقیقت و معرفت برسد، نیازی به پیام و نامه ندارد، زیرا در آنجا یک اشاره کافی است و او میتواند همه چیز را درک کند.
هوش مصنوعی: بیدار شو، ای دوست خوابآلود، چرا که صدای آتش از دور به گوش میرسد و در شتران جرقههایی از آهنگ و نغمه به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: در راه عشق، قدمی که ثابت نباشد، مانند این است که از خارهای سخت و آزاردهنده عبور میکند و به مقصدی نمیرسد.
هوش مصنوعی: اگر آنچه که میخواهم حقیقت داشته باشد، تویی و این راه دوری نیست جز بهانهای که به آن چنگ میزنم.
هوش مصنوعی: با اوحدی یکی شو و توجه نکن که در وجود، هرگز به یگانهای نمیرسی جز خود یگانه.
هوش مصنوعی: اگر امکان داشته باشد، ما با افتخار به حضور این بزرگوار میرسیم و میخواهیم آستان او را بوسه دهیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
انصاف دادهام که به خوبی یگانهای
واندر جهان به حیله و افسون فسانهای
پاکیزهتر ز غنچه گل بر بنفشهای
پوشیدهتر ز دانه در در خزانهای
شاخی است دلبری که تو آن را شکوفهای
[...]
ای از جمال حسن تو عالم نشانهای
مقصود حسن توست و دگرها بهانهای
نقاش را اگر ز جمال تو قبله نیست
مقصود او چه بود ز نقشی و خانهای
ای صد هزار شمع نشسته بدین امید
[...]
هرروز کآفتاب برآرد زبانهای
بیرون جهم ز کلبه غم عاشقانهای
نظاره بر رخ تو کنم گر ببینمت
باری ز چاوشان بخورم تازیانهای
از دوستی تو به سر کوی تو نماند
[...]
مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانهای
یکباره کرد از من مسکین کرانهای
مرغ از برای دانه فتد در کمند شوق
زلفش کمند دل شد و آن خال دانهای
دل بستد از دو دستم و در پای غم فکند
[...]
شبها من و خیال تو و کنج خانهای
با خود ز گفتوگوی تو هردم فسانهای
کردند عاشقان بحلت خونشان بریز
هردم چه حاجت است که جویی بهانهای
سوزد زبان خامه گه شرح اشتیاق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.