توبه کردم ز توبه کردن خام
ببر این جامه و بیار آن جام
چون بپوشیم راز؟ کاوردیم
طبل در کوچه و علم بر بام
پیر ما را چگونه توبه دهد؟
که جوانی نکردهایم تمام
زاهد خام اگر زند طعنی
بگذاریم تا بجوشد خام
نیست از یک دگر پدید هنوز
صالح و فاسق و حلال و حرام
تا نجوشیم در نیاید عشق
تا نکوشیم بر نیاید کام
گر ترا نیست آتشی در دل
از دل اوحدی بخواه به وام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی توبه و احساسات عمیق انسانی است. شاعر میخواهد بگوید که توبه کردن بهتنهایی کافی نیست و باید به واقعیتهای زندگی و عشق پرداخته شود. او به نارسائی توبه خام اشاره میکند و از فراموشی جوانی و بیفایده بودن توبههای سطحی میگوید. همچنین برای رسیدن به عشق و کمال، لازم است کوشش و تلاش کرد و تنها با توبه نمیتوان به هدف رسید. در نهایت، شاعر به وجود آتش عشق در دل اشاره دارد و میخواهد بگوید که باید از تجربیات دیگران نیز بهرهبرد.
هوش مصنوعی: من از تصمیم به توبه کردن دست برداشتم. این لباس را بگیر و آن جام را بیاور.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانیم راز را پنهان کنیم؟ در حالی که طبل را در کوچه نواختهایم و پرچم را بر بام برافراشتهایم.
هوش مصنوعی: چطور میتوانیم از کارهای نادرست خود توبه کنیم، وقتی که اصلاً جوانی را به درستی تجربه نکردهایم؟
هوش مصنوعی: اگر زاهد نادان حرفی بزند، بگذاریم تا فکرش به تکاپو بیفتد و از خامی و ناپختهگی بیرون بیاید.
هوش مصنوعی: هنوز هیچ چیز از یکدیگر جدا نشده است؛ هنوز خوب و بد، حلال و حرام وجود ندارد.
هوش مصنوعی: عشق به دست نمیآید مگر اینکه تلاش کنیم و در این راه کوشش کنیم. اگر بیعمل و بیجنبش باشیم، چیزی به دست نخواهیم آورد.
هوش مصنوعی: اگر در دل خود آتش اشتیاق و عشق نمیبینی، میتوانی از دل اوحدی درخواست کنی که آن را به تو قرض دهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش تا اول سپیده بام
می همی خورد می به رطل و به جام
با سماعی که از حلاوت بود
مرغ را پایدام ودل را دام
با بتانی که می ندانم گفت
[...]
رام روز است بخت و دولت رام
ای دلارام خیز و در ده جام
ز آن قنینه یکی قدح پر کن
همچو کبک دری یکی بخرام
کام ران و جهان به لهو گزار
[...]
از برای قبول خاصه و عام
به پا باشدت قعود و قیام
ای بملک تو زینت ایام
وی ز تیغ تو نصرة اسلام
بندهٔ حل و عقد تو فلک
سخرهٔ امر و نهی تو ایام
دل پاک تو مجمع دانش
[...]
جرم خورشید دوش چون گه شام
سر به مغرب فرو کشید تمام
از بر خیمهٔ سپهر بتافت
ماه رزین او چو ماه خیام
چون طناب شفق ز هم بگسست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.