گنجور

 
اوحدی

توبه کردم ز توبه کردن خام

ببر این جامه و بیار آن جام

چون بپوشیم راز؟ کاوردیم

طبل در کوچه و علم بر بام

پیر ما را چگونه توبه دهد؟

که جوانی نکرده‌ایم تمام

زاهد خام اگر زند طعنی

بگذاریم تا بجوشد خام

نیست از یک دگر پدید هنوز

صالح و فاسق و حلال و حرام

تا نجوشیم در نیاید عشق

تا نکوشیم بر نیاید کام

گر ترا نیست آتشی در دل

از دل اوحدی بخواه به وام

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
فرخی سیستانی

دوش تا اول سپیده بام

می همی خورد می به رطل و به جام

با سماعی که از حلاوت بود

مرغ را پایدام ودل را دام

با بتانی که می ندانم گفت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
مسعود سعد سلمان

رام روز است بخت و دولت رام

ای دلارام خیز و در ده جام

ز آن قنینه یکی قدح پر کن

همچو کبک دری یکی بخرام

کام ران و جهان به لهو گزار

[...]

وطواط

ای بملک تو زینت ایام

وی ز تیغ تو نصرة اسلام

بندهٔ حل و عقد تو فلک

سخرهٔ امر و نهی تو ایام

دل پاک تو مجمع دانش

[...]

انوری

جرم خورشید دوش چون گه شام

سر به مغرب فرو کشید تمام

از بر خیمهٔ سپهر بتافت

ماه رزین او چو ماه خیام

چون طناب شفق ز هم بگسست

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه