گنجور

 
اوحدی

گر درد سر نباشدت، ای باد صبحدم

روزی به دستگیری ما رنجه کن قدم

پیش آی و تازه کن به سر آهنگ آن سرا

بر خیز و بسته کن به دل احرام آن حرم

او را یکی ببین و چو بینی « و ان یکاد»

بر خوان و چون بخوانی بر روی او بدم

گو: ای شکسته خاطر ما را به دست هجر

گو: ای سپرده سینهٔ ما را به پای غم

ما را به پیش ناوک هجران مکن هدف

ما را میان لشکر خواری مکن علم

زر خواستی به عشوه و سر می‌نهیم نیز

دل میبری به غارت و جان می‌دهیم هم

اینجا که خط تست بدان می‌نهیم سر

و آنجاکه نام ماست بر آن می‌کشی قلم

آهیست در فراقت و پنجاه شعله نار

چشمیست ز اشتیاقت و پنجاه کاسه نم

گاهی تنم چو رعد بنالد ز هجر پر

گاهی دلم چو برق بسوزد ز وصل کم

بر بیدلی، که عهد تو دارد مگیر خشم

بر عاشقی، که مهر تو ورزد، مکن ستم

پیش آر جوشنی، که ز پشتم گذشت تیر

بفرست مرهمی، که به جانم رسید الم

چون صید هر کسی شدی از بی‌کسان مگرد

چون رام دیگران شدی از اوحدی مرم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
فرخی سیستانی

عید عرب گشادبه فرخندگی علم

فرخنده باد عید عرب بر شه عجم

سلطان یمین دولت و پیرایه ملوک

محمود امین ملت و آرایش امم

شاهی که تیره کرد جهان بر عدو به تیغ

[...]

منوچهری

ای دل چو هست حاصل کار جهان عدم

بر دل منه ز بهر جهان هیچ بار غم

افکنده همچو سفره مباش از برای نان

همچون تنور گرم مشو از پی شکم

تو مست خواب غفلتی و از برای تو

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از منوچهری
مسعود سعد سلمان

شاهان پیش را که نکردند جز ستم

شاه زمانه کرد به تیغ و به خشت کم

هست او بلی خلیفه یزدان دادگر

پس کی رضا دهد که رود بر جهان ستم

گویند خسروان زمانه به هر زمان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
امیر معزی

از مشک اگر ندیدی بر پرنیان علم

وز قیر اگر ندیدی بر ارغوان رقم

بر پرنیان ز مشک علم دارد آن نگار

بر ارغوان ز قیر رقم دارد آن صنم

زلف سیاه بر رخ او هست سایبان

[...]

وطواط

ای پیش تو سپهر میان بسته چون قلم

مردم و مردمیت بعالم شده علم

شکلی چو دولت تو بخوبی نیامده

در ساحت وجود ز کاشانهٔ عدم

گه فخر منتسب و آداب مکتسب

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه