گر درد سر نباشدت، ای باد صبحدم
روزی به دستگیری ما رنجه کن قدم
پیش آی و تازه کن به سر آهنگ آن سرا
بر خیز و بسته کن به دل احرام آن حرم
او را یکی ببین و چو بینی « و ان یکاد»
بر خوان و چون بخوانی بر روی او بدم
گو: ای شکسته خاطر ما را به دست هجر
گو: ای سپرده سینهٔ ما را به پای غم
ما را به پیش ناوک هجران مکن هدف
ما را میان لشکر خواری مکن علم
زر خواستی به عشوه و سر مینهیم نیز
دل میبری به غارت و جان میدهیم هم
اینجا که خط تست بدان مینهیم سر
و آنجاکه نام ماست بر آن میکشی قلم
آهیست در فراقت و پنجاه شعله نار
چشمیست ز اشتیاقت و پنجاه کاسه نم
گاهی تنم چو رعد بنالد ز هجر پر
گاهی دلم چو برق بسوزد ز وصل کم
بر بیدلی، که عهد تو دارد مگیر خشم
بر عاشقی، که مهر تو ورزد، مکن ستم
پیش آر جوشنی، که ز پشتم گذشت تیر
بفرست مرهمی، که به جانم رسید الم
چون صید هر کسی شدی از بیکسان مگرد
چون رام دیگران شدی از اوحدی مرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به باد صبحگاهی خطاب میکند و از او میخواهد که برای کمک به او بیاید و او را به یک سرزمین جدید منتقل کند. شاعر به شدت از درد فراق محبوبش رنج میبرد و از باد میخواهد که احرام سفر را بر دلش ببندد. او به شدت احساس شکست و غم میکند و از باد میخواهد که او را در این درد و رنج رها نکند. شاعر توصیف میکند که چطور عشق و هجران به او آسیب میزنند و او در این حالت آشفته و ناکام است. در نهایت، از باد میخواهد که از خشم و ظلم به عاشقان بپرهیزد و به او یاری برساند.
هوش مصنوعی: اگر برای ما مشکل و دردی وجود نداشته باشد، ای صبح زود، روزی به ما لطف کن و قدری به ما نزدیک شو.
هوش مصنوعی: به جلو بیای و دل خود را تازه کن، به سوی آن مکان مقدس با انگیزهی تازه حرکت کن و در دل خود با عشق و احترام، آمادهی ورود به این حرم باش.
هوش مصنوعی: او را به صورت یک نفر ببین و وقتی که «و ان یکاد» را بر زبان میآوری، بر روی او سُتُرَت بخوان و زمانی که این آیه را بخوانی، بر او نفسی از خود بدم.
هوش مصنوعی: بگو: ای کسی که دل ما را به خاطر جدایی درهم شکستهای، بگو: ای کسی که غم و اندوه ما را به دوش میکشی.
هوش مصنوعی: ما را به خاطر طعنهی جدایی در معرض تیر قرار نده، هدف ما را بین لشکر ذلت قرار مده.
هوش مصنوعی: خواستی که با زیبایی و ناز خود ما را جذب کنی، اما در عوض، دل ما را دزدیده و جانمان را هم به خطر میاندازی.
هوش مصنوعی: در اینجا، ما یک نشانه برای تست قرار میدهیم و در جایی که نام ما نوشته شده است، با دقت قلم میکشیم.
هوش مصنوعی: در فراق تو، آه و نالهای دارم و شوقی به اندازه پنجاه شعله آتش در چشمانم وجود دارد و بغضی به اندازه پنجاه کاسه اشک در دل خموشم.
هوش مصنوعی: گاهی به خاطر دوری از محبوبم، بدنم مانند رعد و برق نالان و بیتاب میشود و گاهی هم به خاطر نزدیکی و وصالش، دلم مانند برق آتش میگیرد و میسوزد.
هوش مصنوعی: ای کسی که به سادگی متوجه نمیشوی، از کسی که نسبت به تو قول و وعده دارد، خشم نگیرید. به عاشقانی که به تو علاقهمندند، ستم نکنید.
هوش مصنوعی: مقداری زره به من بده، زیرا تیر حسرت از پشت به من اصابت کرده است. همچنین دوایی بفرست که به عمق وجودم رسیده و درد را تسکین دهد.
هوش مصنوعی: هرگاه شکار و طعمهٔ دیگران شدی، خودت را از بیکسان دور نکن. وقتی که تحت تاثیر دیگران قرار گرفتی، دست از اوحدی بر نداشته باش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عید عرب گشادبه فرخندگی علم
فرخنده باد عید عرب بر شه عجم
سلطان یمین دولت و پیرایه ملوک
محمود امین ملت و آرایش امم
شاهی که تیره کرد جهان بر عدو به تیغ
[...]
ای دل چو هست حاصل کار جهان عدم
بر دل منه ز بهر جهان هیچ بار غم
افکنده همچو سفره مباش از برای نان
همچون تنور گرم مشو از پی شکم
تو مست خواب غفلتی و از برای تو
[...]
شاهان پیش را که نکردند جز ستم
شاه زمانه کرد به تیغ و به خشت کم
هست او بلی خلیفه یزدان دادگر
پس کی رضا دهد که رود بر جهان ستم
گویند خسروان زمانه به هر زمان
[...]
از مشک اگر ندیدی بر پرنیان علم
وز قیر اگر ندیدی بر ارغوان رقم
بر پرنیان ز مشک علم دارد آن نگار
بر ارغوان ز قیر رقم دارد آن صنم
زلف سیاه بر رخ او هست سایبان
[...]
ای پیش تو سپهر میان بسته چون قلم
مردم و مردمیت بعالم شده علم
شکلی چو دولت تو بخوبی نیامده
در ساحت وجود ز کاشانهٔ عدم
گه فخر منتسب و آداب مکتسب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.