چو تن به جان و به دانش دل و به عقل روان
فروختهست زمانه به دولت سلطان
یمین دولت و مر ملک را دلیل به یُمن
امین ملت و مر خلق را ز رنج امان
ز جان به فکرت محکم برون کنند ثناش
ز کوه، زرّ به آهن برون کند کُهکان
لقاش جانی کاندر خیال او خردست
سخاش ابری کاندر سرشگ او طوفان
سپهر گفت ز من کوشش و ازو جنبش
زمانه گفت ز من طاعت و ازو فرمان
مدیح او بقیاس آفتاب رخشانست
بنور صفوت او خلق معترف یکسان
ایا کسی که ندانی وجود را ز عدم
در وجود و عدم جود و خشم خسرو دان
مگر حرارت صفر است حمله بردن او
کزو مخالف تا زنده را زده یرقان
از آن که آهن و سودا بطبع هر دو یکیست
ز بیم تیغش گیرد عدوش را خفقان
بدان فرود خدائی بهم نبوّت و ملک
برادرند غذا یافته ز یک پستان
خدای طاعت خویش و رسول خواست
نکرد فرق بدین هر سه امر در فرقان
نجات خلق بحمد محمد و محمود
سر نبی و نبی خدایگان جهان
از آنکه بد بحجاز آن و این به ایرانشهر
حجاز دین را قبله است و ملکرا ایران
هر آن کمان که بجنباندش کس آن نکشد
چنان که سر بهم آرند گوشهای کمان
رود ز شست درستش صواب تیرش اگر
بجای سوفار آرد بسوی زه پیکان
مبارزان را تیرش همی چرا نکشد
از آنکه هست گذارش بچشمۀ حیوان
ولیکن ار کشد از بهر آن کشد که چرا
مرا ز بهر تو آمد ز دست او هجران
ایا هوای ترا در دل ملوک وطن
ایا رضای ترا بر سر زمانه عنان
بدین جهان نفروشد حکیم خدمت تو
وگر بجان بفروشد بود بنرخ ارزان
توئی که رای تو در دل همی فروزد عقل
توئی که روی تو در تن همی فزاید جان
بفرّ قصر تو شد خوب همچو عقد به درّ
هوای بست و لب هیرمند و دشت لکان
اگر بدیدی نعمان سرای فرّخ تو
ره سدیر و خور نق نکوفتی نعمان
ببویش اندر عطار هندوان عاجز
برنگش اندر نقاش چینیان حیران
یکی نگاشته اصلی که بی تکلف رنگ
شود ز دیدن او دیده ها نگارستان
فروغ او بشب تیره نور روز سفید
هوای او بزمستان هوای تابستان
بپشت ماهی پایش ببرج ماهی سر
زمین باصل و سر بر جهاش بر سرطان
بهار طبع ولیکن بدو بهار حقیر
ارم نهاد ولیکن بدو ارم خلقان
ز محکمی پی بنیاد او ، به بیخ زمین
ز برتری خم ایوان او خم کیوان
ور از رواق گشاده نظر کنی سوی آب
همه قوام جسد بینی و غذای روان
بروی صحرا چندانکه چشم کار کند
کشیده بینی پیروزه رنگ شاد روان
بلور حل شده بینی به پی باد صبا
شکن گرفته چو زلف بتان ترکستان
ز عکس آب هوا سبز گشته چون خط دوست
سپهر سبز و جهان سبز گشته چون بستان
ز سبز کلۀ خرما درخت مطرب وار
همی خروشد بلبل همی زند دستان
گر از بلند رواقش نظر کنی سوی شیب
ستاره بینی روی زمین کران بکران
بساط ازرق بینی فراخ از شبنم
برآن بساط پراکنده لؤلؤ و مرجان
همی درخشند گویی تو گشت چرخ فلک
یکی بزیر و یکی از برو تو در دو میان
وگر یکی بدر خانه ژرف در نگری
کشیده بینی حصنی ز گوهر الوان
رواق تخت سلیمان و آب زیر رواق
بسان صرح ممرد که خلق ازو بگمان
ز عکس او متلون شده چو قوس قزح
وگر بخواهی شو بنگر و درست بدان
شدست بسته زبانم ز وصف کردن او
بوصف هر چه بخواهی منم گشاده زبان
بدین لطیفی جائی بدین نهاد سرای
نکرد جز تو کس ای شهریار در کیهان
زمین چو خوش بود از وی نبات خوش باشد
ز رای خاطر عامر چنین بود عمران
همیشه تا بجهان در بود قران و قرین
قرین دولت بادی بصد هزار قران
بهر چه گوئی داری تو مایه و تصدیق
بهر چه خواهی داری تو قدرت و امکان
مباد بی تو زمانه مباد بی تو زمین
مباد بی تو مکین و مباد بی تو مکان
موافقان هدی را ز فر دولت تو
چهار چیز بجای چهار گشته عیان
بجای محنت : نعمت . بجای غم : شادی
بجای بیم : امید و بجای ضعف : توان
مخالفان هدی را ز بیم هیبت تو
چهار چیز بجای چهار شد بنیان
بجای عمر : هلاک و بجای درمان : درد
بجای ناز : نیاز و بجتی لهو : احزان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن دربارهٔ عظمت و فضائل یک سلطان یا پیامبر است که به شکل استعاری توصیف شده است. نویسنده به ریشههای معنوی و الهی او اشاره میکند و او را مظهر عدالت، حکمت و هدایت برای مخلوق میداند. در اینجا به ارتباط میان قدرت و معنویت، همچنین تأثیرات مثبت او بر جامعه و زندگی مردم پرداخته شده است. به طور کلی، شعر به شکل زیبا و شاعرانه بر اهمیت وجود چنین فردی در جهان و تأثیرات مثبت او بر جامعه تأکید میکند.
هوش مصنوعی: زمانه به قدرت و سلطنت پادشاه، بدن را به جان، فهم را به دل و عقل را به روح فروخته است.
هوش مصنوعی: دولت یمین و حکومت را با خیری که در ملت وجود دارد، تأمین میکند و این خیر باعث آسایش و آرامش مردم میشود.
هوش مصنوعی: از جان به فکرش بهخوبی خارج میشود، همانطور که از کوه ستایش میپردازند، طلای خالص هم از دل آهن خارج میشود.
هوش مصنوعی: چهرهاش جاننواز است و در تصورش، خُلق و خویش نرم و لطیف مانند ابری است که در اشکهایش طوفانی نهفته دارد.
هوش مصنوعی: آسمان گفت که تلاش و کوششم از من است و زمانه بیان کرد که اطاعت و فرمانبرداری از من ناشی میشود.
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم به روشنی و زیبایی او شگفت زدهاند و همه به نور پاکی او اعتراف دارند.
هوش مصنوعی: آیا کسی هست که وجود را از نبود تمییز بدهد و خشم و بخشش پادشاه را بشناسد؟
هوش مصنوعی: اگر حرارت به صفر برسد، به او حمله کردن خطرناک است، چون ممکن است با حمله به چیزی که مخالفش است، موجود زندهای را که ممکن است دچار مشکل شود، آزار بدهد.
هوش مصنوعی: چون آهن و سودا از نظر طبیعت شباهت دارند، به خاطر ترس از تیغش، دشمنش دچار تنگنای نفس میشود.
هوش مصنوعی: بدان که پیامبری و پادشاهی دو برادرند که هر دو از یک منبع واحد تغذیه میشوند.
هوش مصنوعی: خداوند از بندگان خود خواسته که به عبادت و اطاعت او بپردازند و پیامبرش را نیز به عنوان الگو و راهنما برای خود قرار دهند. در این میان، تفاوتی میان این سه موضوع وجود ندارد و همگی در یک راستا قرار دارند.
هوش مصنوعی: نجات مردم به خاطر شکرگزاری برای محمد و محمود، که سرور پیامبران و بزرگترین خداوندان عالم هستند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در حجاز، دین و اصول آن، محور و قطب اساسی است، در حالی که در ایرانشهر شرایط و ویژگیهای خاصی وجود دارد. به عبارت دیگر، حجاز به عنوان مرکز دین محسوب میشود و ایران نیز جایگاه خاص خود را دارد.
هوش مصنوعی: هر زمان که کسی کمان را به حرکت درآورد، دیگران نمیتوانند آن را بکشند، همانطور که سر کمان با گوشهایش به هم نزدیک میشود.
هوش مصنوعی: در این بیت، به نظر میرسد سخن از این است که اگر هدف و مسیر درست و صحیح باشد، حتی اگر تیر یا اقدام از نقطهای متفاوت نشأت بگیرد، باز هم میتواند به هدف نهایی خود برسد. به عبارت دیگر، مهم آن است که مسیر درست انتخاب شود تا نتیجه مطلوب حاصل گردد.
هوش مصنوعی: مبارزان به دلیل اینکه توجه حیوانات را جلب میکنند، نمیتوانند با تیرهایشان به راحتی هدف قرار بگیرند.
هوش مصنوعی: اما اگر او به خاطر من چیزی را بکشد، فقط به این دلیل است که چرا من به خاطر تو از دست او دور شدم.
هوش مصنوعی: آیا عشق و محبت تو در دل پادشاهان میهن من است؟ آیا خشنودی تو بر سر روزگار و زمانه حاکم است؟
هوش مصنوعی: حکیم در این جهان هیچگاه خود را به خاطر خدمت به تو نمیفروشد، و اگر بخواهد جانش را بفروشد، این کار را به قیمت ارزان انجام نمیدهد.
هوش مصنوعی: تو کسی هستی که اندیشهات در دل دیگران شعلهور میشود و عقل تو، وجودت را در جسم دیگران پرورش میدهد.
هوش مصنوعی: قصر تو به زیباییِ یک عقد درخشنده و زیبا است که با هوای لطیف و دلپذیر احاطه شده و لبهای هیرمند و دشت لکان را در بر گرفته است.
هوش مصنوعی: اگر نعمان را در آفرینش و زیباییاش میدیدی، از حیرت و شگفتی آنجا نمیتوانستی به خود بیایی و به جایی خیره شوی.
هوش مصنوعی: بوی او را در عطر عطاران هند میجویی، در حالی که نقاشان چینی از زیباییاش حیران و ناتوان هستند.
هوش مصنوعی: نگاه کسی که به سادگی و بدون زحمت زیبایی میآفریند، چون با دیدن او، چشمان انسان تبدیل به جایی پر از زیبایی و هنر میشود.
هوش مصنوعی: نور او در شب تار مانند روشنی روز در دل شب است و وجود او در زمستان مانند هوای دلپذیر تابستان است.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی تصویرگر یک صحنه است. در آن از ماهی که در زیر آب است صحبت میشود، در حالی که سر آن به سمت سطح آب و بالای آن اشاره دارد. همچنین به جایگاه و حالت قرارگیری آن اشاره شده است، که میتواند نماد تلاش و حرکات آن در محیط خود باشد. این تصویر میتواند به طرز زندگی و تلاش موجودات در طبیعت اشاره کند.
هوش مصنوعی: بهار طبیعت زیباست، اما بهار واقعی در مقام و جایگاه حقیر قرار دارد. در حقیقت، بهار وجود انسانها و خلقت است که ارزشمندتر و برجستهتر به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: به دلیل استحکام پایههای او، به عمق زمین، ایوان او از خمش به ستاره کیوان برتری دارد.
هوش مصنوعی: اگر از فضای باز و دلپذیری نگاه کنی به سمت آب، متوجه میشوی که همه چیز به پایداری جسم و تغذیه روح کمک میکند.
هوش مصنوعی: در دشت به اندازهای که چشم میتواند ببیند، رنگی شاد و درخشان مانند پیراهنی زیبا گسترده شده است.
هوش مصنوعی: وقتی باد نرم صبحگاهی میوزد، مانند بلوری که در آب حل شده، همه چیز را لطیف و زیبا میکند. این حالت به زلفهای مجعد و خوشریخت دختران ترکستان شباهت دارد که خود نیز جذاب و دلربا هستند.
هوش مصنوعی: به علت تابش نور و انعکاس آب، هوا به رنگ سبز در آمده است. همچنین آسمان و جهان نیز حالت سبز به خود گرفتهاند، مانند یک باغ زیبا.
هوش مصنوعی: از لای برگهای سبز درخت خرما، نغمههایی شبیه به آواز یک مطرب به گوش میرسد و بلبل نیز در حال نواختن و خواندن است.
هوش مصنوعی: اگر به دقت به بلندیهای رواق نگاه کنی، در آنجا ستارههایی را میبینی که به سمت زمین میافتند و کرانهای بکر زمین را روشن میکنند.
هوش مصنوعی: در این متن، اشاره به زیبایی و وسعتی است که در اثر شبنم بر روی یک سطح ایجاد شده و این زیبایی به شکل دانههای لؤلؤ و مرجان جلوهگری میکند. تصور کن که در یک صبح زود، نور خورشید بر روی قطرات شبنم میتابد و آنها مانند جواهراتی درخشان در اطراف پخش شدهاند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که ستارهها در آسمان میدرخشند و گویی تو در میان آنها هستی، یک ستاره پایینتر و یکی بالاتر از تو قرار دارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به عمق خانه نگاه کند، قلعهای از جواهرات رنگارنگ را میبیند که در آنجا قرار دارد.
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف زیبایی و بزرگمنشی تخت سلیمان میپردازد و اشاره میکند که آب زیر این رواق مانند بنایی محکم و استوار به نظر میرسد، بهطوریکه مردم در مورد آن فکر و گمان میکنند. این تصویر نشاندهندهی عظمت و شگفتی است که انسانها از آن الهام میگیرند و میتوانند آن را در ذهن خود بهخوبی تصور کنند.
هوش مصنوعی: به خاطر تأثیر وجود او، مانند رنگهای رنگین کمان تغییر کردهام. اگر بخواهی، میتوانی به من نگاه کنی و حقیقت را به خوبی درک کنی.
هوش مصنوعی: دهانم برای تو بسته است و نمیتوانم از او صحبت کنم، اما در مورد هر چیزی که بخواهی، میتوانم به راحتی صحبت کنم.
هوش مصنوعی: تنها تویی که در این جهان با این لطافت و زیبایی وجود داری و هیچ کس دیگری نمیتواند به پای تو برسد. ای پادشاه، در این کیهان جز تو کسی نمیتواند دل را اینچنین سرشار کند.
هوش مصنوعی: هرگاه زمین خوش و آباد باشد، گیاهان هم از آن خوب و زیبا خواهند بود. بنابراین، اگر کسی با نیت نیک و توجه به عمران و آبادانی عمل کند، نتیجهاش به بهروزی و شکوفایی میانجامد.
هوش مصنوعی: همیشه در این جهان قرآن و دین و عدالت همراه یکدیگر هستند و این مقولات به اندازه صد هزار دین و ثروت ارزش دارند.
هوش مصنوعی: برای هر چیزی که بخواهی، تو منابع و اعتبار لازم را داری و برای هر درخواست و آرزویی که داری، تو توانایی و امکان انجام آن را در اختیار داری.
هوش مصنوعی: مبادا که دنیای بدون تو وجود داشته باشد، مبادا که زمین بدون تو باشد، مبادا که بی تو جایی باشد و مبادا که فضایی بدون تو باشد.
هوش مصنوعی: موافقان هدایت تو، از برکت دولت تو، چهار چیز را به وضوح جایگزین چهار چیز دیگر کردهاند.
هوش مصنوعی: به جای سختیها، خوشیها داریم. به جای اندوه، شادمانی مییابیم. به جای نگرانی، امیدی تازه داریم و به جای ناتوانی، قوت و توانایی احساس میکنیم.
هوش مصنوعی: مخالفان راه هدایت از ترس چهره ی با عظمت تو چهار چیز را به جای چهار نفر قرار دادند.
هوش مصنوعی: در زندگی، به جای اینکه به خوشبینی و لذت فکر کنیم، بیشتر با مشکلات و دردها روبرو هستیم. نیازهای ما به ناز و محبت تبدیل شده و احوالمان تحت تاثیر غم و اندوه قرار دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
توانگری و بزرگی و کام دل بجهان
نکرد حاصل کس جز بخدمت سلطان
یمین دولت کایام ازو شود میمون
امین ملت کایمان ازو شود تابان
همه عنایت یزدان بجمله بهرۀ اوست
[...]
بزرگی و شرف و قدر و جاه و بخت جوان
نیابد ایچکسی جز بمدحت سلطان
یمین دولت ابوالقاسم آفتاب ملکوک
امین ملت محمود پادشاه جهان
خدایگانی کاندر جهان بدین و بداد
[...]
بهار تازه ز سر تازه کرد لاله ستان
برنگ لاله می از یار لاله روی ستان
جهان جوان شد و ما همچنو جوانانیم
می جوان بجوان ده درین بهار جوان
بشادکامی امروز داد خویش بده
[...]
اگر نجست زمانه بلای خلق جهان
چرا ز خلق جهان روی او بکرد نهان
اگر نخواست دلم زار و مستمند چنین
چرا نگاشت رخش خوب و دلفریب چنان
اگر نگشت دل من تنور آتش عشق
[...]
شب دراز و ره دور و غربت و احزان
چگونه ماند تن یا چگونه ماند جان
بسان مردم بی هوش گشته زار و نزار
دلم ز درد غریبی تن از غم بهتان
مرا دو دیده به سیر ستارگان مانده
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.