گنجور

 
حکیم نزاری

راحت روح شاهدست و شراب

فرح استماع چنگ و رباب

ساقیی طرفه تر ز آب زلال

مطربی تازه تر ز عیش شباب

خوش ترین جای چیست خلوت خاص

بهترین نقل چیست سیخ کباب

نی غلط رفت چاشنی کردن

از کجا از لب چو لعل مذاب

روی در روی دوست بر کف جام

دوش با دوش یار مست خراب

در فرو بسته بر عوام الناس

روی در روی مجمع الاحباب

چند گویی نزاریا ز بهشت

اینک اینک ببین ببین دریاب

بزم مخدوم شهریار انام

مشتری طلعت خجسته جناب

شادی روزگار یاران را

بر کف من نهید جام شراب

دوستان نقد وقت دریابید

ای که طوبی لهم و حسن مآب

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
عنصری

هر سؤالی کز آن لب سیراب

دوش کردم همه بداد جواب

گفتمش جز شبت نشاید دید

گفت پیدا بشب بود مهتاب

گفتم از تو که برده دارد مهر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
ناصرخسرو

به چه ماند جهان مگر به سراب

سپس او تو چون دوی به شتاب؟

چون شدستند خلق غره بدو

همه خرد و بزرگ و کودک و شاب؟

زانکه مدهوش گشته‌اند همه

[...]

قطران تبریزی

لاله داری شکفته بر مهتاب

مشگ داری گرفته بر مه تاب

مشگ چون موی تو ندارد بوی

ماه چون روی تو ندارد تاب

پیل با عشق تو ندارد پای

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه