راحت روح شاهدست و شراب
فرح استماع چنگ و رباب
ساقیی طرفه تر ز آب زلال
مطربی تازه تر ز عیش شباب
خوش ترین جای چیست خلوت خاص
بهترین نقل چیست سیخ کباب
نی غلط رفت چاشنی کردن
از کجا از لب چو لعل مذاب
روی در روی دوست بر کف جام
دوش با دوش یار مست خراب
در فرو بسته بر عوام الناس
روی در روی مجمع الاحباب
چند گویی نزاریا ز بهشت
اینک اینک ببین ببین دریاب
بزم مخدوم شهریار انام
مشتری طلعت خجسته جناب
شادی روزگار یاران را
بر کف من نهید جام شراب
دوستان نقد وقت دریابید
ای که طوبی لهم و حسن مآب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به شادی و لذت در زندگی اشاره میکند. او از زیباییها و خوشیهای زندگی مانند شراب، موسیقی، و محافل دوستانه صحبت میکند و به اهمیت لذت بردن از لحظات حال تاکید دارد. همچنین به دوستی و نزدیکی با عزیزان و لزوم استفاده از فرصتهای شاداب زندگی اشاره میکند. شاعر در پایان به این نکته میرسد که باید هر لحظه را غنیمت شمرد و از خوشیها بهرهمند شد.
هوش مصنوعی: آرامش روح در کنار زیبایی و لذت نوشیدن شراب و شادی ناشی از شنیدن صدای چنگ و رباب به وضوح حس میشود.
هوش مصنوعی: ای ساقی، تو از آب زلال زیباتر و از لذتهای جوانی خوشتر و تازهتر هستی.
هوش مصنوعی: بهترین مکان برای آرامش کجا است؟ و خوشمزهترین غذا در این موقعیت چیست؟ کباب سیخی.
هوش مصنوعی: نی غلط میکند، چاشنی از کجا میتواند بیفتد از لبهای همچون لعل ذوبشده.
هوش مصنوعی: در مقابل دوست، با جامی در دست و در کنار یار مست، در حال خراب شدن هستم.
هوش مصنوعی: در مکانهای بسته و آرام، رو در روی دوستان و معشوقان قرار گرفتم.
هوش مصنوعی: چند بار درباره بهشت صحبت میکنی؟ حالا بیا و ببین، در واقعیت را درک کن.
هوش مصنوعی: در محفل بزرگوارانهی شهریار، حقیقتاً مسکینان و نیازمندان به سوی چهرهی خوشبخت و نیکو روی او میآیند.
هوش مصنوعی: به من جام شراب بدهید تا شادی و خوشی روزگار دوستانم را در دست داشته باشم.
هوش مصنوعی: دوستان عزیز، موقعیت و فرصتی که دارین را غنیمت بشمارید، چرا که شما انسانهای خوب و با شخصیتهای نیکو هستید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر سؤالی کز آن لب سیراب
دوش کردم همه بداد جواب
گفتمش جز شبت نشاید دید
گفت پیدا بشب بود مهتاب
گفتم از تو که برده دارد مهر
[...]
به چه ماند جهان مگر به سراب
سپس او تو چون دوی به شتاب؟
چون شدستند خلق غره بدو
همه خرد و بزرگ و کودک و شاب؟
زانکه مدهوش گشتهاند همه
[...]
لاله داری شکفته بر مهتاب
مشگ داری گرفته بر مه تاب
مشگ چون موی تو ندارد بوی
ماه چون روی تو ندارد تاب
پیل با عشق تو ندارد پای
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
من مسکین در این رباط خراب
ساخته خانه بر ره سیلاب
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.