بیار باده و ما را ثلاثه ای در بند
که عزم توبه نداریم بعد از این یک چند
بساز مطرب مجلس اساس خوش عملی
که من نمی شنوم قول هزل دانشمند
حریف اهل تکلف نی ام که ایشان را
حجاب عقل نماید به ذوق چون گل و قند
ز زاهدان مقلد ببر گرت باید
که عمر خوش گذرانی به لولیان پیوند
غلام مجلس بربط زنان شنگولم
که همچو چنگم در گردن افکنند کمند
مرا حریف مخالف ز پرده عشاق
چنان بساخت که در پرده عراق افکند
چو چشم بد بکنیدم ز روی نیکو دور
گرم بر آتش سوزان نهند همچو سپند
هنوز ترک نصیحت نمی کند پدرم
چه می کند پدر مشفق از چنین فرزند
مرا غرض دف و چنگ است و رقص بذله و نای
ز لولیان دگرم هیچ نامده ست پسند
نه مرد صحبت اهل دلست گر زاهد
به دیدنی چو نزاری نمی شود خرسند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این بیتها از شاعر به نوعی زندگی روزمره و لذتبردن از آن اشاره دارند. شاعر به جمع آوری دوستان و مصرف شراب به دور از سرزنشها و نصایح زاهدان میپردازد و خود را جانبدار لذت و شادی میداند. او به موسیقی و رقص اشاره میکند و به تمایلاتش برای دوری از توبه و پارسایی اعتراف میکند. همچنین از بزرگترش میپرسد که چه باید کرد وقتی نصیحتها بیاثرند و او خود را در جستجوی شادی و خوشگذرانی میبیند. در واقع، این اشعار دعوت به زندگی آزاد و شاداب را به تصویر میکشند و بر اهمیت لذتجویی در زندگی تأکید دارند.
هوش مصنوعی: باده بیاور و ما را در این سه نفر گرفتار کن، زیرا پس از این که مدتی بگذرد هیچ تصمیمی برای توبه نداریم.
هوش مصنوعی: ای مطرب، جوهرهٔ خوشعملی را در مجلس بنه و ایجاد کن، زیرا من نمیخواهم سخنان بیمعنا و شوخیآمیز دانشمندان را بشنوم.
هوش مصنوعی: من با کسانی که به ظاهرسازی و تکلف عادت دارند، همنشین نیستم؛ چرا که عقل و درک آنها، زیباییها و لذتهای واقعی را از آنها میگیرد، همانطور که گل و قند طعم و عطر خود را دارند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی عمر خوشی و خوشگذرانیت بیشتر باشد، از تقلید زاهدان دوری کن و با لولیان و آزادگان همراه شو.
هوش مصنوعی: من مانند جوانی شاداب و سرزنده هستم که در محفلهای خوشی و جشنها با سازم همراه هستم و مانند چنگی که در گردن میاندازند، حس خوشی و انعطاف را به خود میگیرم.
هوش مصنوعی: مخالف من به گونهای مرا ساخت که به شدت تحت تأثیر عشق قرار گرفتم و احساساتم را برای دیگران پنهان کردم.
هوش مصنوعی: وقتی به زیبایی نگاه میکنم، حس حسادت و بدخواهی در دل دیگران بیدار میشود. این حسادت مانند آتشی سوزاننده است که به من آسیب میزند، همانطور که گیاه سپند در آتش میسوزد.
هوش مصنوعی: پدرم هنوز هم از خیرخواهی کردن دست برنداشته است. نمیدانم او با چنین فرزندی که در برابر نصیحتش مقاومت میکند، چه کار میکند.
هوش مصنوعی: من فقط به جمع و جوری و شادی و رقص علاقه دارم و از هیچ چیز دیگری جز ساز و آواز و دلنوازی آن لولیها خوشم نمیآید.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی که صرفاً به ظواهر دین و زهد پایبند است (زاهد) و از عمق دل حرکت نمیکند، نمیتواند از دیدار اهل دل خوشحال شود. در واقع، شخصی چون نزار که دارای احساسات عمیق و دیوانگی برای عشق و حقیقت است، از دیدن این زاهد تافته جدا بافته، رضایت نمییابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جز آن که مستی عشقست هیچ مستی نیست
همین بلات بس است، ای به هر بلا خرسند
خیال رزم تو گر در دل عدو گردد
ز بیم تیغ تو بندش جدا شود از بند
ز عدل تست به هم باز و صعوه را پرواز
[...]
بابروان چو کمانی بزلفگان چو کمند
لبانت سوده عقیق و رخانت ساده پرند
پرند لاله فروش و عقیق لؤلؤ پوش
کمان غالیه توز و کمند مشگین بند
شکفته نرکس داری بزیر خم کمان
[...]
شب ارتوانی بیدار باش روزی چند
مدار خرد که ماهی بزرگ سایه فکند
چو آفتاب بسی سر بر آسمان سودی
چو سایه باش فتاده بسجده دریکچند
کنون کشند عفاریت دیو را در قید
[...]
در این دو پهنه که میدان ادهم است و سمند
خیال همچو توئی در نیاورد بکمند
لطیفه ایست نهادت ز شهر بیرنگی
چه جای عرصه جولان ادهم است و سمند
در آن جهان که جلال تو آشیان بنهاد
[...]
به ذات خویش اگر چند مرد نیک بود
و لیک صحبت بد نیک را تباه کند
چنانکه مازوکز وی سپید گردد پوست
چو جفت زاج شود عالمی سیاه گند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.