چون جان و دلم ملازمِ اوست
بنشست به جایِ جان و دل دوست
بوییست بمانده در دماغم
از دوست حیات من از آن بوست
یارم چو به حسن بینظیرست
گوباش اگر به طبع بدخوست
خوی بد اگر چه عیب ناک است
چون لایقِ طبعِ ماست نیکوست
در آرزویِ جمالِ رویش
از آبِ دو چشمِ من روان جوست
تر خواهم داشت دیده از اشک
تا خشک شود بر استخوان پوست
خود چشمهء چشمِ من چنان گیر
کز کثرتِ گریه آبِ آموست
بر ساقش اگر نمیرسد سیل
از قدِّ بلندِ قامتِ اوست
مولایِ دو چشمِ ترکِ اویم
ترک است ولیک با دو هندوست
هندوچه که هر دو جاوداناند
اندیشهء من ز چشمِ جادوست
نینی غلطم کدام جادو
فریاد از آن دو چشمِ آهوست
بربویِ وصالِ او نزاری
مسکین همه ساله در تکاپوست
آری که رقیبِ حضرتِ او
تیرِ مژه و کمانِ ابروست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر احساسات عمیق خود را نسبت به معشوقش بیان میکند. او میگوید که جان و دلش همیشه با دوستش همراه است و عطر او در ذهنش باقی مانده است. زیبایی معشوقش او را مجذوب کرده و حتی اگر طبع او بد باشد، برای شاعر همچنان زیبا و دلپذیر است. شاعر در آرزوی جمال دوستش اشک میریزد و قصد دارد تا زمانی که نتواند او را ببیند، اشک ریختن را ادامه دهد. زیبایی و قامت بلند معشوقش باعث میشود تا او احساس کند همیشه در رنج و انتظار است. در نهایت، او اشاره میکند که رقابت با زیبایی معشوقش بسیار مشکل است، چرا که تیر مژه و کمان ابرویش او را مجذوب کرده است. در کل، این شعر تجلی عشق و شور و شوقی است که شاعر نسبت به معشوقش احساس میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که جان و دلم همیشه همراه اوست، پس باید به جای جان و دل، در کنار دوست نشسته باشد.
هوش مصنوعی: بوی خوشی از دوستی در یادم باقی مانده که باعث زندگیام است.
هوش مصنوعی: محبوبم زمانی که زیبایی بینظیری دارد، پس هرگز نگران نباش اگر کسی خوشایندش نیست.
هوش مصنوعی: ویژگیهای ناپسند هرچند که عیب بزرگی به شمار میرود، اما چون به طبع و شخصیت ما میخورد، در نظر ما خوب و پسندیده جلوه میکند.
هوش مصنوعی: چشمان من از شدت عشق به زیبایی چهرهاش به چشمهای پر آب تبدیل شدهاند.
هوش مصنوعی: چشمهایم را از اشک پر میکنم تا زمانی که اشکها خشک شوند و به پوست استخوانم بچسبند.
هوش مصنوعی: چشمان من به شدت اشکبار شدهاند، به طوری که عکسالعمل مکرر گریه باعث شده است گویی چشمهای از آب در آنها جاری است.
هوش مصنوعی: اگر سیلابی به ساق پای او نمیرسد، به دلیل قامت بلند و رسا اوست.
هوش مصنوعی: عزیز من با وجودی که ظاهرش به ترکها شباهت دارد، اما در درونش چیزی از هندوها وجود دارد.
هوش مصنوعی: هر چند که هندو و آنچه او را به جاودانگی میشناسیم یکسان هستند، اما تفکر من به دلیل نگاهی جادویی و افسونگر به آنها شکل گرفته است.
هوش مصنوعی: من چه گناهی کردهام که این چشمان زیبا و جذاب مانند جادو مرا مسحور کردهاند و صدای فریاد آنها در دل من طنینانداز است؟
هوش مصنوعی: هر ساله، آواز وصال او را همچون نزار و بیچارهای حس میکنم که دائماً در تلاش و کوشش است.
هوش مصنوعی: بله، رقیب او کسی است که تیر مژه و کمان ابرویش به جنگ میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دی گفت به طنز نجم قوال
کای بنده سپهر آبنوست
در زنگولهٔ نشید دانی
گفتم چه دهند از این فسوست
در پردهٔ راست راه دانم
[...]
درویش نواز و میهمان دوست
اقبال درو چو مغز در پوست
سرمست درآمد از درم دوست
لب خنده زنان چو غنچه در پوست
چون دیدمش آن رخ نگارین
در خود به غلط شدم که این اوست
رضوان در خلد باز کردند
[...]
زان گونه شدست نوفلش دوست
کان دل شده مغز گشت واین پوست
هر چند ستمگری ترا خوست
کم کن ز بدی که آن نه نیکوست
گر آنکه دلت ز آهن و روست
آخر بسرم گذر کن ایدوست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.