مستم امروز چنین مستی مست
که زمن نیستی آمد در هست
گرنه پیوسته چنین باید بود
پس چرا عاشق و مستم پیوست
بر من انکار چرا چون همهاند
عاشق و شیفته و دوست پرست
محتسب مست و مشنِّع بر من
که دگر باره فلان توبه شکست
ای مسلمانان از بهر خدای
کیست کو نیست چو من عاشق و مست
هیچ کس نیست در آفاق که نیست
زیر پای هوسی دیگر پست
از سرِ دنیی و عقبی برخاست
هر که در کنج خرابات نشست
عاقبت در سرِ دل کردم جان
جان و دل هر دو بدادم از دست
دارم از شیخ سوالی موجز
نکتهای نادره بر خواهم بست
آن که زو روح بیاساید به
یا از آن کو دلِ دلداده بخست
با صبا گفتم اگر بتوانی
که ز سر تازه کنی عهدِ الست
اگر از ظلمتِ بیت الاحزان
روی آن هست که بتوانم جست
راه بر مصرِ نزاری کن زود
بویِ پیراهنِ یوسف بفرست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حالتی از مستی و عشق صحبت میکند که باعث شده است از خود بیخبر باشد. او بیان میکند که همواره باید در این حالت باقی بماند، اما به این دلیل که عاشق و شیفته است، احساس میکند نمیتواند این حالت را ادامه دهد. شاعر به معصومیت و عشق اشاره میکند و از محتسب میخواهد که او را در این مستی درک کند. او همچنین با اشاره به ترک دنیا و مادیات، به دلایل عمیقتر عشق و حالتی که در آن قرار دارد میپردازد. در پایان، او از حاجت خود میگوید و از صبا میخواهد که عهدی نو کند و بویی از یوسف به او برساند.
هوش مصنوعی: امروز به شدت حالتی از مستی دارم که دیگر خودم را احساس نمیکنم و انگار وجودم در این حال ناپدید شده است.
هوش مصنوعی: اگر قرار باشد همیشه چنین باشم، پس چرا دائم عاشق و در حال مستی هستم؟
هوش مصنوعی: چرا من را انکار میکنی وقتی که همه افراد عاشق و شیفته و دوستدوست دارند؟
هوش مصنوعی: نگهبان مست و ملامتگری بر من است که میگوید دوباره فلان شخص عهد و پیمانش را شکسته است.
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، آیا کسی هست که به خاطر خداوند، عاشق و شیدا باشد مانند من؟
هوش مصنوعی: هیچ فردی در جهان وجود ندارد که زیر سلطه حسرتی یا خواستهای ناپسند قرار نگیرد.
هوش مصنوعی: هرکسی که در گوشهای از این دنیا و مسائلش نشسته و به دلخوشیهای مادی و زودگذر فکر میکند، در حقیقت از سرِ دنیا و آخرت خود بلند شده و از آن دور شده است.
هوش مصنوعی: سرانجام، در دل خود تصمیم گرفتم که جان و دل را به یکباره فدای عشق کنم و هر دو را از دست دادم.
هوش مصنوعی: من از شیخ یک سوال خلاصه و کوتاه دارم که میخواهم نکتهای خاص و جالب را مطرح کنم.
هوش مصنوعی: کسی که روحش از آن شخص آرام میگیرد، به او نیز از دلِ عاشقش چیزهایی تقدیم میکند.
هوش مصنوعی: با نسیم صبح گفتم، اگر میتوانی، عهد نخستین را که در ابتدا بسته بودیم دوباره تجدید کن.
هوش مصنوعی: اگر از تاریکی بیت الاحزان دور شوم و بتوانم جستجو کنم.
هوش مصنوعی: سریعا به مصر برو و بوی پیراهن یوسف را بههمراه داشته باش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر عروسی که کنون در چمن است
همه در حیرت و حسرت چو من است
شاخ از قطره چو سیمین سمن است
برگ در روضه چو زرین مجن است
آب بر شاخ بهنگام سحر
[...]
سیزده جنس نهاده است نبی
که همه مسخ شدند و همه هست
ز آن یکی خرس که بد خنثی طبع
دیگری پیل که شد فسق پرست
من خری دیدم کو مسخ نبود
[...]
دل و جانم بره جانان است
گر بدو باز رسم جان آن است
پای در دامن صبر آرم از آنک
دست دست ستم هجران است
آن چه من می کشم از فرقت او
[...]
ای که نه شقّۀ چرخ اطلس
بارگاهی ز سرا پردۀ تست
بهر شاگردی فرّاشات
بسته جوزا کمر خدمت چست
ماهرویان پس پردۀ غیب
[...]
گر ز خورشید بوم بی نور است
از پی ضعف خود، نه از پی اوست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.