گنجور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سعدی

سرمست درآمد از درم دوست

لب خنده زنان چو غنچه در پوست

چون دیدمش آن رخ نگارین

در خود به غلط شدم که این اوست

رضوان در خلد باز کردند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
حکیم نزاری

چون جان و دلم ملازمِ اوست

بنشست به جایِ جان و دل دوست

بویی‌ست بمانده در دماغم

از دوست حیات من از آن بوست

یارم چو به حسن بی‌نظیرست

[...]

ابن یمین

هر چند ستمگری ترا خوست

کم کن ز بدی که آن نه نیکوست

گر آنکه دلت ز آهن و روست

آخر بسرم گذر کن ایدوست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه