گنجور

 
حکیم نزاری

بماناد آن برو بالا که رشکِ سروِ بستانی

چه رشکِ سرو بستان غیرتِ خورشید تابانی

سهیلی یا مهی یا مشتری یا زهره یا مهری

پری یا آدمی یا حور یا بُت با چه می‌مانی

به رخ‌سار آیتِ لطفی به دیدار آفتِ خلقی

به دندان درِ مکنونی به لب لعلِ بدخشانی

به رفتن رشکِ طاووسی به گفتن غیرت طوطی

به معنی روحِ مغلوبی به صورت ماهِ رخشانی

چنان در دیده چالاکی که گویی حورِ فردوسی

چنانی در دلم شیرین که گویی صورتِ جانی

ز دورت هر چه می‌بینم دلم در جوش می‌آید

نمی‌دانم مگر خیر است ما را با تو روحانی

دلم بردی و خب کردی و خود با آن نمی‌آری

بیا تا بر تو بر گویم چو می‌دانم که می‌دانی

مرا گر محرمی بودی که رازم با تو بر گفتی

نبایستی به خونِ دل جگر خوردن ز حیرانی

غریبم خاطرم یارا مرنجان گر خدا ترسی

به نوشی حاجتم یارا روا کن گر مسلمانی

ز بخت خود نمی‌یابم که آن دولت دهد دستم

که بر پایت نهم رویی و سر از من نگردانی

نزاری کاش کی هرگز نظر بر تو نیفکندی

چو نازل شد قضا اکنون چه مقصود از پشیمانی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

ازو بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی

به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی؟

قطران تبریزی

ایا خوشتر ز جان و دل! همه رنج دل و جانی

به رنج تن شدم خرسند اگر دل را نرنجانی

شود بی جان تنم یکسر چو تو لختی بیازاری

تن از آزار جان پیچد تنم را زین قبل جانی؟

اگر چه جانی از انسی همیشه بر حذر باشد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
امیر معزی

نگارا ماه‌ گردونی سوارا سرو بستانی

دل از دست خردمندان به ماه و سرو بستانی

اگر گردون بود مرکب به طلعت ماه‌ گردونی

وگر بستان بود مجلس به قامت سرو بستانی

به آن زلفین شورانگیز مشک‌ اندوده زنجیری

[...]

سنایی

مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی

ازین آیین بی‌دینان پشیمانی پشیمانی

مسلمانی کنون اسمیست بر عرفی و عاداتی

دریغا کو مسلمانی دریغا کو مسلمانی

فرو شد آفتاب دین برآمد روز بی‌دینان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
وطواط

زهی جاهت فریدونی ، زهی ملکت سلیمانی

به عون تو مسلم شد ز هر آفت مسلمانی

غلط گفتم ، خطا کردم، کجا آید به چشم اندر

تو را جاه فریدونی، تو را ملک سلیمانی؟

نجوید دهر جز از رسم تو آثار فرخنده

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه