بمیر و تا نبود همنفس مزن نفسی
که مرگ بهتر از این زندگی بود به بسی
چو با کسی نبود عهد روزگار عزیز
هباست گر همه عمری بود اگر نفسی
تو زاهدیّ و منم فاسقی چه میگویی
کدام بِه؟ تو به خود می روی و من به کسی
به صدر خاص به خاصی توان رسید بلی
که عشق گوهر خاص است و عقل عام خسی
به گوش جان بشنو صور حق نه هم چو خران
که مولعند به بانگ میانتهی جرسی
از آن قبل هوس روی دوست میکندم
که آدمی بچه را چاره نیست از هوسی
مرا کی ام که تمنای وصل دوست بود
کجا به دولت عنقا رسد چو من مگسی
نزاریا برو و دامنی به دست آور
که کس بدو نرسیده ست جز به دسترسی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر نشاندهنده تفکر عمیق و فلسفی شاعر درباره زندگی، مرگ و عشق است. شاعر میگوید که مرگ بهتر از این زندگیست و احساس تنهایی و بیمعنایی را در آن حس میکند. یکی از محورها این است که زاهدی و فاسق طبیعت انسانی را درک نمیکنند و عشق را به عنوان ارزش واقعی و خاص زندگی مطرح میکند. او اشاره میکند که تنها کسانی که به عشق و حقیقت میرسند، درک عمیقتری از زندگی و وجود دارند و در نهایت، بر این نکته تأکید میکند که دستیابی به عشق واقعی، کار دشواری است و هیچکس جز با تلاش و جستجو به آن نمیرسد.
هوش مصنوعی: اگر قرار است بمیری، بهتر است سکوت کنی و نفس نزن، زیرا این زندگی به مراتب از مرگ بدتر است.
هوش مصنوعی: اگر با کسی در زندگی عهد و پیمانی نباشد، روزگار ارزش خاصی ندارد، حتی اگر تمام عمر هم بگذرد، در نهایت یک لحظه هم ارزش نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: تو زاهد هستی و من آدم گناهکار. حرفی نزن که کدام یک از ما به خودمان میپردازیم و کدام یک به دیگران.
هوش مصنوعی: تنها افراد خاص و ویژه میتوانند به جایگاه بلند و والایی برسند، زیرا عشق همانند گوهر نادر و ارزشمندی است و در مقابل، عقل عمومی و معمولی همچون چیزی بیارزش و کمفروغ به شمار میآید.
هوش مصنوعی: به صدای حقیقت با جانت گوش فراده، نه مثل خرها که به صداهای بیمعنا توجه میکنند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که از دیرباز به عشق و آرزوی دیدار محبوب خود میپرداختهام، چرا که همانطور که کودک بدون شک و تامل به خواستههای خود توجه میکند، انسان نیز نتوانسته از خواستهها و آرزوهایش دوری کند.
هوش مصنوعی: من چه کسی هستم که آرزوی وصال دوست را داشته باشم، درحالیکه مانند مگسی نمیتوانم به سعادت و خوشبختی برسم.
هوش مصنوعی: نزاریا، به جستجوی دامن برو که هیچ کس به آن دست نیافته جز با تلاش و کوشش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر ز گردش جافی فلک همیترسی
چنین به سان ستوران چرا همیخفسی؟
وگر حذر نکند سود با سفاهت او
چنین ز نیک و بد او چرا همیترسی؟
چرا که باز نداری چو مردمان به هوش
[...]
مباش ممتحن زاد و بوم خود زخسی
اسیر خاک عطلت مشو ز کم هوسی
که در زمین غریبی و در سرای کسان
پدید گردد بر مرد ناکسی و کسی
که بیرفیق و حریفی نمانی از عالم
[...]
یا ساقی الراح خذ و امرلاء به طاسی
فلست املک صبر نوبةالکاس
و تابعالطاس مملوا بلا مهل
فان صحوت فهذا نوبة الیاس
و دوام السکر من کأس البقا مددا
[...]
همیزنم نفس سرد بر امید کسی
که یاد ناورد از من به سالها نفسی
به چشم رحم به رویم نظر همینکند
به دست جور و جفا گوشمال داده بسی
دلم ببرد و به جان زینهار میندهد
[...]
در آرزوی تو گشتم به هر دیار بسی
مرا ز روی تو هرگز نشان نداد کسی
وجود خاکی ما را به کوی دوست چه کار
که نیست لایق باغ بهشت خار و خسی
همیروم ز پی کاروان فقر مگر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.