در آرزوی تو گشتم به هر دیار بسی
مرا ز روی تو هرگز نشان نداد کسی
وجود خاکی ما را به کوی دوست چه کار
که نیست لایق باغ بهشت خار و خسی
همیروم ز پی کاروان فقر مگر
به گوش ما رسد از دور ناله جرسی
به آتشی که در این شب ز دور میبینم
کجا رسم که به موسی نمیرسد قبسی
ندید منزل سیمرغ چشم شهبازان
خیال بین که تمنا همیکند مگسی
به باد رفت سر سرکشان در این سودا
هنوز در سر ما هست از این طلب هوسی
مگر که باد نسیمی بیارد از گلزار
که هست بلبل مسکین اسیر در قفسی
به جانم از نفس صبح میرسد بویت
زعمر خویشتنم هست حاصل آن نفسی
در اشتیاق تو خواهد همام جان دادن
که عاشقانت از این درد مردهاند بسی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و آرزوی خود برای دیدن معشوق سخن میگوید. او در سفرهای مختلف به دنبال معشوقش بوده، اما هیچ کس نشانی از او نمیدهد. وجود خاکی انسانها را نسبت به مقام معشوق، که سزاوار باغ بهشت است، بیاهمیت میداند. شاعر به فقر و سختیهای زندگی اشاره میکند و از نالههای دوری که میشنود، شکایت میکند. او حس میکند که آتش عشق در درونش روشن است و این اشتیاق به او آرامش نمیدهد. او به تمایل بلبل در قفس و انتظار نسیمی از گلزار اشاره میکند و نشاندهنده احساساتی عمیق و دردناک است که عاشقان قبلاً تجربه کردهاند. در نهایت، شاعر به وضوح بیان میکند که عشقش برای معشوق او را به مرگ نیز نزدیک میکند.
هوش مصنوعی: در جستجوی تو به هر جا که رفتم، هیچکس نشانی از تو به من نداد.
هوش مصنوعی: وجود خاکی ما در مقایسه با عشق و دوستی که باید در آن باشیم، هیچ ارزشی ندارد. ما به خاطر ویژگیهای ناچیز و پست خود، لایق وارد شدن به باغ بهشت نیستیم.
هوش مصنوعی: من در پی کاروان فقر حرکت میکنم، تا شاید از دور صدای نالههای ناقوسی به گوشم برسد.
هوش مصنوعی: آتش روشنی را که در این شب از دور میبینم، به کجا بروم که مانند آتش نوری که به موسی رسید، نیست.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نظر به مکان یا جایی که سیمرغ زندگی میکند، برای پرندگان بینا و بلند پرواز همچون شهبازان قابل مشاهده نیست. در این حالت، حتی مگسها هم به دنبال چیزی هستند که نمیتوانند به آن دست یابند. این موضوع نشاندهنده نداشتن قابلیت و توانایی برای رسیدن به افقهای بالاتر و جاهطلبی است.
هوش مصنوعی: به دست باد رفتند کسانی که بر ما ظلم کردند، اما آرزوی این طلب هنوز در قلب ما وجود دارد.
هوش مصنوعی: آیا نسیمی از باغ گل به همراه خواهد آورد، چرا که بلبل بیچاره در قفسی گرفتار است؟
هوش مصنوعی: عطر دلانگیز تو از صبح به جانم میرسد و نشانهای از زندگی حقیقیام است.
هوش مصنوعی: در شوق تو، افرادی حاضرند جان خود را فدای عشق کنند، زیرا بسیاری از عاشقان به خاطر همین درد جان باختهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر ز گردش جافی فلک همیترسی
چنین به سان ستوران چرا همیخفسی؟
وگر حذر نکند سود با سفاهت او
چنین ز نیک و بد او چرا همیترسی؟
چرا که باز نداری چو مردمان به هوش
[...]
مباش ممتحن زاد و بوم خود زخسی
اسیر خاک عطلت مشو ز کم هوسی
که در زمین غریبی و در سرای کسان
پدید گردد بر مرد ناکسی و کسی
که بیرفیق و حریفی نمانی از عالم
[...]
یا ساقی الراح خذ و امرلاء به طاسی
فلست املک صبر نوبةالکاس
و تابعالطاس مملوا بلا مهل
فان صحوت فهذا نوبة الیاس
و دوام السکر من کأس البقا مددا
[...]
همیزنم نفس سرد بر امید کسی
که یاد ناورد از من به سالها نفسی
به چشم رحم به رویم نظر همینکند
به دست جور و جفا گوشمال داده بسی
دلم ببرد و به جان زینهار میندهد
[...]
اگر چه سوختهام در بلای عشق بسی
به عمر خود دل ازین سان ندادهام به کسی
چه جان بکندم تا گوهری به دست آرم
که خاطرم متعلّق نمیشود به خسی
نهان ز خلق نیارم به هیچ کوی گذشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.