عشق از اول رخنه در تن میکند
خانه روشن خور ز روزن میکند
آنچنان آشفتهام کآشفتگی
زلف دلبر وام از من میکند
تیرهروزم لیک هرشب چرخ را
آهم از یک شعله روشن میکند
تیغ عشق از مغز جان بگذشت و عقل
رشته بیحاصل به سوزن میکند
شهوت آتش نفس نمرود است و عشق
آنکه آتش رشک گلشن میکند
نفس اگر رویینتن آمد گوییا
عشق کار سد تهمتن میکند
خار این گلزار و دامان نشاط
هرکه بینی گل به دامن میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنچه عشق دوست با من میکند
والله ار دشمن به دشمن میکند
خرمن ایام من با داغ اوست
او به آتش قصد خرمن میکند
این دل سرگشته همچون لولیان
[...]
پس هم انکارت مبین میکند
کز جماد او حشر صد فن میکند
خلق بد بیعقل و بیفن می کند
دوستان را جمله دشمن می کند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.