تا به کی این صبح و این شام مکرر بگذرد
حیف باشد عمر اگر زینسان سراسر بگذرد
ای خوشا آن صبح کز رویی منور بر دمد
وان شب دلکش که با مویی معنبر بگذرد
ترسمت ای خفته در دامان کوهی سیل خیز
خواب نگذاری ز سر تا آبت از سر بگذرد
کوش تا جاوید در زحمت نمانی ورنه عمر
بگذرد آخر چه سود از آن که خوشتر بگذرد
خیمه برتر زد ز دل سلطان عشق او ولی
سالها ماند خراب آنجا که لشکر بگذرد
باورم ناید که آبی جان ببخشد جاودان
چشمه ی حیوان مگر از خاک آن در بگذرد
چاک سازد عاشق اول سینه وانگه جامه را
تیغ عشق اول بسر آنگه ز مغفر بگذرد
زندگی بی جان نشاید کرد در عالم نشاط
بگذر از عمری که دور از روی دلبر بگذرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تکرار روز و شب و گذر عمر اشاره دارد و بر این نکته تأکید میکند که باید از زندگی به خوبی استفاده کرد. شاعر به زیبایی صبح و دلکش بودن شبها اشاره میکند و ترس از خواب ماندن و از دست دادن فرصتها را بیان میکند. او به کوشندگی در زندگی اشاره کرده و میگوید که اگر در زحمت نباشیم، عمر به هدر خواهد رفت. همچنین تأکید دارد که عشق و ارتباط با معشوق ارزشمند است و نباید زندگی را بیروح و بیفعالیت سپری کرد. در نهایت، زندگی باید در کنار محبوب باشد تا با شوق و نشاط همراه گردد.
هوش مصنوعی: تا کی باید این صبح و شامهای تکراری بگذرد؟ حیف است که عمر انسان به اینگونه بگذرد و هدر شود.
هوش مصنوعی: چه خوب است صبحی که با چهرهای درخشان آغاز میشود و شب دلنوازی که با مویی زیبا و درخشان سپری میشود.
هوش مصنوعی: بترسید ای کسی که در آغوش کوهی پرخروش خوابیدهای، مبادا خواب به چشمانت نیاید و آب از سرت بگذرد.
هوش مصنوعی: کوشش کن تا همیشه در زحمت نمانی، چون اگر عمرت به راحتی بگذرد، فایدهای ندارد.
هوش مصنوعی: عشق او چنان قدرتی داشت که بر دل سلطان چیره شد و خیمهاش را برپا کرد، اما سالهای سال آنجا ویرانه ماند، جایی که لشکر عبور میکرد.
هوش مصنوعی: این متن به این معناست که من نمیتوانم به این باور برسم که آب قادر است زندگی جاودانهای ببخشد مگر اینکه از خاک عبور کند و به نوعی به آن مرتبط باشد. یعنی برای رسیدن به حیات جاودانی، باید تأثیر خاک را در نظر گرفت.
هوش مصنوعی: عاشق در ابتدا سینهاش را چاک میکند و سپس لباسش را با تیغ عشق میبرد و بعد از آن از کلاهخود عبور میکند.
هوش مصنوعی: زندگی بدون شور و نشاط ارزش ندارد، پس از وقتی که دور از چهره محبوب سپری میشود، بگذر و آن را بیفایده بدان.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترسمت ای خفته در دامان کوهی سیل خیز
خواب نگذاری زسر تا آبت از سر بگذرد
چند عمر اندر پی آب سکندر بگذرد
بگذر از ظلمات تن تا آبت از سر بگذرد
باد کبر از سر بنه کاین سر چو سر در خاک کرد
باد های مشکبو بر وی مکرر بگذرد
برد نقد عمر نرّاد سپهرت پاک تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.