بزم خالی می شود مطرب خموش
ساقیا جامی بده جامی بنوش
تلخی از میگون لبان در کام ریز
نیم مستم از شراب نیم جوش
در دم آخر گران تر ده قدح
تا برندم مست از مجلس بدوش
دل به بدخویی نمی آید به دست
لطف و حسنت هست، در خوبی بکوش
گر گره بگشایی از بند قبا
خار گردد گل به جیب گل فروش
غمزه صد جا پرده دل می درد
تو خوشی می گوی و پندی می نیوش
تو درم بگشای، هرکس خوب نیست
پرده گو بر روی نازیبا بپوش
هیچ می دانی که در صحرا و باغ
تا سحر از غیب می آید سروش
خار و گل در جوش و ما شب خفته ایم
ناطقان خاموش و گنگان در خروش
صد چو بلبل مست دستانت شود
گر برآری پنبه همچون گل ز گوش
در غمم گفتی «نظیری » را چه رفت
هقل هوش و هقل هوش و هقل و هوش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف فضایی شاد و در عین حال غمگین میپردازد. شاعر از بزم و شادی میگوید که حالا خالی شده و مطرب خاموش است. او از ساقی میخواهد که جامی به او بدهد تا تلخیها را فراموش کند و از شراب مست شود. به رغم تلخیهای زندگی، شاعر بر اهمیت زیبایی و خوبی تأکید میکند و میگوید که باید تلاش کرد تا در کارهای خوب پیش قدم بود. او در مورد پیچیدگیهای عشق و زندگی و همچنین، ناپایداری زیبایی و زشتی در روابط انسانی صحبت میکند. در نهایت، اشارهای به شب و خواب و بیداری دارد و میگوید که دلتنگیها و غمها باید به فراموشی سپرده شوند.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که وقتی که شرابنوشی و شادابی از بین میرود، فضای مهمانی خالی و بیروح میشود. بنابراین از ساقی خواسته میشود که جامی پر کند و همه بنوشند تا دوباره فضا شاداب گردد.
هوش مصنوعی: تلخی از میگون لبان باعث میشود که طعم شیرینی را احساس کنم، انگار که کمی مست هستم از شراب که هنوز به جوش نیامده است.
هوش مصنوعی: در لحظهی پایانی، یک لیوان دیگر به من بدهید تا از تجمع باده نوشی کنان مست شوم.
هوش مصنوعی: دل انسان به سختی تحت تأثیر رفتارهای بد قرار نمیگیرد؛ زیرا با لطف و زیبایی تو توانایی خوبی دارد. پس تلاش کن تا نیکو باشی.
هوش مصنوعی: اگر تو بتوانی از مشکلات و گرفتاریها رهایی یابی، آنگاه زیباییها و نعمتها جلوهگر خواهند شد و حتی چیزهای ارزشمند و زیبا نیز در دسترسات قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: غمزه و ناز تو در دل من جاهای زیادی را شکسته است. تو از خوشی سخن میگویی و به پند و نصیحت توجهی نمیکنی.
هوش مصنوعی: در دل خود را برای من باز کن، زیرا هر کسی که خوب نیست، باید چهره نا زیبا و زشت خود را زیر پرده پنهان کند.
هوش مصنوعی: آیا میدانی که در دشت و باغ، تا صبح، آوازهایی از عالم غیب به گوش میرسد؟
هوش مصنوعی: در محیطی مملو از تناقضها و تضادها، ما در خواب به سر میبریم و در عین حال، کسانی که باید سخن بگویند، زمزمهای ندارند و افرادی که نمیتوانند سخن بگویند، در حال تلاش و فعالیت هستند.
هوش مصنوعی: اگر تو پنبهای مانند گل به گوش خود بیاویزی، صدها بلبل مست از زیبایی دستانت خواهند شد.
هوش مصنوعی: در فراق و اندوه من گفتی که چه بر سر «نظیری» آمده است و به یاد او دچار حواسپرتی و گیجی شدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خراسان آن خورِ طاووس وش
سوی خاور میخرامد شاد و خوش
خونم از تشویر تو آمد به جوش
ناجوان مردی بسی کردم بپوش
عقل آمد عاشقا خود را بپوش
وای ما ای وای ما از عقل و هوش
یا برو از جمع ما ای چشم و عقل
یا شوم از ننگ تو بیچشم و گوش
تو چو آبی ز آتش ما دور شو
[...]
ای لبت عقلم به غارت داده دوش
وی دو چشم مستت از من برده هوش
تاختن کردی چو یاغی بر سرم
در چریک صبرم افکندی خروش
نا شکیبایی و بی صبری ببرد
[...]
هوشیار و مست و گویا و خموش
گاه جمله چشم و گاهی جمله گوش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.