شماره ۱ - مثنوی ساقی نامه: بیا ساقی ای محرم راز من - حریف کهن عهد دمساز من
شماره ۲ - قصیده ساقی نامه: ساقی بیار باده که شد مام روزگار - آبستنی به سلطنت آل آبدار
شماره ۳ - در باب کتاب خیرات حسان گفته: ز خیرات حسان آمد یقینم - که در روی زمین قحط الرجال است
شماره ۴ - متفرقه: گفتم آید چو شوم پیر دل از زلف تو باز - سر پیرانۀ من بین و تمنای دراز
شماره ۵ - وله: مشکل به تو افتاده مرا و نتوان گفت - مشکل به تو افتاده مرا مشکلم این است
شماره ۶: گر نیست مه رخت ز چه رو از شکنج زلف - هر شامگه بشکل دگر سر برآورد
شماره ۷: زآه من دل آن سنگدل به تنگ آمد - دلا بنال که این تیر هم به سنگ آمد
شماره ۸: بس که از آه سحر مشعله روشن کردم - دزد شب را سوی دل راه معین کردم
شماره ۹: طاقتم نیست دلا بار غم هجران را - همره قافله کن روز وداعش جان را
شماره ۱۰: کافر عشقم و سودای بتانم دین است - زاهد از حق مگذر دینی اگر هست این است
شماره ۱۱ - قطعه: آمد آهسته شب به بستر من - دلبری کافت دل و دین است
شماره ۱۲: اگرم ز بی نیازی همه خوار و زار دارد - چه غم آنگل دورو را که چو من هزار دارد
شماره ۱۳: کشتیم زار و نکردی نگه از ناز به رویم - حسن عهد تو همین بود دریغا چه بگویم
شماره ۱۴: نه تیر رفته بسوی کمان فراز آید - نه روزگار جوانی که رفت باز آید
شماره ۱۵: دلم چگونه نپیچد به خود ، چو مار امشب، - فتاده در کف اغیار زلف یار امشب
شماره ۱۶: دلبرا الفت رندان کهن کار تو نیست - صحبت مجلس اغیار سزاوار تو نیست
شماره ۱۷: پاس خوددار که تو مست و حریف عیار است - دزد جهدش همه آشفتگی بازار است
شماره ۱۸: هرزه گردی نه سزای چو تو شیرین پسر است - کار رندان دگر و شیوۀ خوبان دگر است
شماره ۱۹: دل چو بر عهد تو ای خسرو خوبان ستم - رشتۀ الفت شیرین دهنان بگسستم
شماره ۲۰: بسکه در صورت زیبای تو حیران بودم - غافل از شیوۀ بدعهدی خوبان بودم
شماره ۲۱: همه شب چشم من و صبح گریبان تو بود - طرفه شوری به سرم از لب خندان تو بود
شماره ۲۲: چه خطا شد ز من ایخسرو فرخ زادم - که سرم دادی و کردی ز عتاب آزادم
شماره ۲۳: گفتمت چونتو من دلشده را یار شوی - مرهم سینه و آرام دل زار شوی
شماره ۲۴: با تو آمیزش غیر الفت قند و مگس است - خودفروشی مکن ایشوخ بس است ارهوس است
شماره ۲۵: دانم بمقصد چیستی ای آهوی ختا - از شیوۀ رمیدن و باز آرمیدنت
شماره ۲۶: با همه سستی که در معاهده داری - عهد جفا بر خلاف قاعده داری
شماره ۲۷: در حیرتم از شوخی آنچشم سیه مست - صد تیر بهم دوزد و گوید که خطا رفت
شماره ۲۸: جدا ز گوشۀ چشم تو گوشۀ نگزیدم - که با خیال تو هر ساعتش بخون نکشیدم
شماره ۲۹: المنه الله که می وصل بجام است - کار من و ساقی همه بر وفق مرام است
شماره ۳۰: ای برازنده به بالای تو تشریف خدائی - به چه نامیت بخوانم نه خدائی نه جدائی
شماره ۳۱: دارم اندر تن دل ویرانهای - واندران دل سینه سوز افسانهای
شماره ۳۲: نی به دل تاب نهفتن دارمش - نی به پیش غیر گفتن یارمش
شماره ۳۳: گر بپوشم سینه در تنگ آیدم - شیشۀ اشکیب بر سنگ آیدم
شماره ۳۴: ور بگویم قصه عامی فهم نیست - رمز فهمی در خور هر وهم نیست
شماره ۳۵: هان ای معلم تا کی باکراه - محبوس تا شام در مکتب آن ماه
شماره ۳۶: شمیم نافه میدهد نسیم جویبارها - گذشته آهوی ختن مگر ز کوهسارها
شماره ۳۷: گفتم رقم کنم بتو حال دل خراب - ترسم روم بخاک بدل حسرت جواب
شماره ۳۸: چشمت چو تیر غمزه گشاد از کمان دهد - از زنده جان ستاند و بر مرده جان دهد
شماره ۳۹: ندیدم در وطن روی نشاط آخر سفر کردم - بحمدالله دری جستم چو خود را دربهدر کردم
شماره ۴۰: هر شب از یاد خطت از جگر سوختگان - دود آه است که بر دور قمر میگذرد
شماره ۴۱: زیبانگار من دل ما را که بردهای - دست کدام ترک ستمگر سپردهای
شماره ۴۲: بیدلان جمله پشیمان که چرا داد دل از کف - من دلداده پشیمان که چرا دیر ببردی
شماره ۴۳: ایصبا نکهت آنزلف پریشان بمن آر - ببر از مجمع عشاق پریشانی را
شماره ۴۴: آن تار زلف بر دل و آنشانه کردنت - ترسم که خون خلق بریزد بگردنت
شماره ۴۵: حالی نداد روی ز درس ادب مرا - بر جرعه ریز ساقی آب طرب مرا
شماره ۴۶: در خواب به کف داشتم این طره پرتاب - ای کاش که بیدار نمیگشتم از این خواب
شماره ۴۷: تا سر زلف تو در دست نسیم سحر است - راز سربستۀ ما در همه عالم سمر است
شماره ۴۸: دل که آزاد ز زنجیر بلا و محن است - تار زلف تو و را رشتۀ جانست و تن است
شماره ۴۹: تعلیم او نکرد معلم حدیث عشق - ایکاشکی که من شدمی ترجمان دوست
شماره ۵۰: همقطاران رفت ما ماندیم خاک کوی دوست - دیگران را کعبه مقصد بود ما را روی دوست
شماره ۵۱: دلم از یاد هجر دوست خون است - ندانم حال مهجوران که چون است
شماره ۵۲: مرا تنگست در دل منزل دوست - همی ترسم بتنگ آید دل دوست
شماره ۵۳: گرچه در پای فکندی چو سرموی مرا - بدو عالم نفروشم سر موئی ز سرت
شماره ۵۴: نقش وصل توام از ششدرغم ره نگشود - چکنم کار من دلشده وارون افتاد
شماره ۵۵: روی بنما و به پای تو فشانم جان را - زلف بگشا که نهم بر سر کفر ایمان را
شماره ۵۶: ز پریشانی ما کی شود آگاه کسی - که گرفتار بدان زلف پریشان نشود
شماره ۵۷: عکس تو تا بر آینۀ ساغر اوفتاد - عشاق را هوای می اندر سر اوفتاد
شماره ۵۸: گر مرا راه گدائی بسر کوی تو بود - تا ابد دست من و حلقۀ گیسوی تو بود
شماره ۵۹: گر مرا در سر سودای تو شد جان سهل است - سر زلف تو ز آفات سلامت باشد
شماره ۶۰: شبهای وصل روز فراق آیدم بخواب - چو غرقۀ که رخت سوی ساحل آورد
شماره ۶۱: به سر زلف تو کز زلف تو سر مینکشم - چه کنم نیست جز اینم سر سودای دگر
شماره ۶۲: رهم نمیدهد اغیار بر سر کویش - که کام دل بنگاهی ستانم از رویش
شماره ۶۳: جز دو ابروی کج یار بروی چونگار - می ندیده است کسی در سر یکمه دو هلال
شماره ۶۴: گر بدل از صحبتم داری ملال - بکشم ایزیبا پسر خونم حلال
شماره ۶۵: هزار شانه به زلف نگار خویش کشیدم - ز ازدحام دل خویش در میانه ندیدم
شماره ۶۶: دم شاهی زنم از بندگی حضرت تو - حلقهای گر ز سر زفت تو در گوش کنم
شماره ۶۷: گفتم هوای زلف تو از سر بدر کنم - ترسم کم عمر در سر اینکار سر کنم
شماره ۶۸: تا پی عربده مژگان تو پیوست به هم - شست زنجیری زلف تو ز جان دست به هم
شماره ۶۹: با سینه غمت را سروکار بست و گرنه - صد بار ز آه سحرش سوخته بودم
شماره ۷۰: با همه شعلۀ آهی که شب از سینه بر آرم - راست بر طرۀ شبرنگ تو ماند شب تارم
شماره ۷۱ - تضمین: منم امروز که در صنعت عشق استادم - آه جانکاه مرا تیشه و من فرهادم
شماره ۷۲: ساقیا ساغر دوشینه نبرد از هوشم - باده پیش آر که مخمور در شراب دوشم
شماره ۷۳: دفتر دانش ما اشگروان پاک بشست - خیز تا از خط جانانه سودای طلبیم
شماره ۷۴: ز هجر از پیش یار افغان نمیکردم چه میکردم - غم دل شکوه با جانان نمیکردم چه میکردم
شماره ۷۵: هوای زلف تو تا جا گرفته در دل من - بجز خیال پریشان نبوده حاصل من
شماره ۷۶: در حلقۀ گیسوی تو هر حلقه اسیری - وز نرگس خمار تو هر گوشه خرابی
شماره ۷۷: در ره بادیه کردیم سراغی تو بسی - واقف از کعبۀ کوی تو ندیدیم کسی
شماره ۷۸: ای سرمهسای چشم بتان خاک راه تو - صد حلقه دل به حلقه زلف سیاه تو
شماره ۷۹: آنقدر مهلتم از هجرده ایجان که بدل - نقشی از صورت زیبای تو تصویر کنم
شماره ۸۰: ای زلف ز بسکه خود پریشانی - آشفتگی دلم نمیدانی
شماره ۸۱ - مصرع: زنگاه چشم مستت گله بی حساب دارم - ...
شماره ۸۲: مزن تیر بر سینه ام ناتوانی - که دارم ولی ناتوان از جدائی
شماره ۸۳: ریزند خون من آخر خوبان بعربده جوئی - نی نیست جای شکایت کاین است رسم نکوئی
شماره ۸۴: پی تیر نگاهی چند گیرم دامنت زخمی - که آفتهاست در تأخیر و جان بر مرگ مستعجل
شماره ۸۵: چه مژده بود که باد سحرگهی آورد - هوای شور و طرب بر دلم رهی آورد
شماره ۸۶: هر زمانم که رسد جان به لب از تنگی دل - چون کنم باد دهانت همه از یاد رود
شماره ۸۷: خراب بادهام وز چشم ساقی چشم آن دارم - که از دوری سبکروحم به یک رطل گران دارد
این آمار از میان ۲۴۴ بیت شعر موجود در گنجور از اشعار این بخش استخراج شده است.
توجه فرمایید که این آمار به دلایلی از قبیل وجود چند نسخه از آثار شعرا در سایت (مثل آثار خیام) و همینطور یک بیت محسوب شدن مصرعهای بند قالبهای ترکیبی مثل مخمسها تقریبی و حدودی است و افزونگی دارد.
آمار همهٔ شعرهای گنجور را اینجا ببینید.
وزنیابی دستی در بیشتر موارد با ملاحظهٔ تنها یک مصرع از شعر صورت گرفته و امکان وجود اشکال در آن (مخصوصاً اشتباه در تشخیص وزنهای قابل تبدیل از قبیل وزن مثنوی مولوی به جای وزن عروضی سریع مطوی مکشوف) وجود دارد. وزنیابی ماشینی نیز که جدیداً با استفاده از امکانات تارنمای سرود اضافه شده بعضاً خطا دارد. برخی از بخشها شامل اشعاری با بیش از یک وزن هستند که در این صورت عمدتاً وزن ابیات آغازین و برای بعضی منظومهها وزن غالب منظومه به عنوان وزن آن بخش منظور شده است.
آمار ابیات برچسبگذاری شدهٔ این بخش با قالب شعری در گنجور به شرح زیر است:
ردیف | قالب شعری | تعداد ابیات | درصد از کل |
۱ | غزل/قصیده/قطعه | ۱۶۷ | ۶۸٫۴۴ |
۲ | قصیده | ۳۹ | ۱۵٫۹۸ |
۳ | مثنوی | ۱۶ | ۶٫۵۶ |
۴ | چند بندی | ۱۵ | ۶٫۱۵ |
۵ | قطعه | ۶ | ۲٫۴۶ |
۶ | نامشخص | ۱ | ۰٫۴۱ |