بلبل نوائی میزند، ساقی بیار آن بلبله
تا بشکند ناموس را، این زاهد پر مشغله
راه حجاز و زاهدان، ما و می و کوی مغان
اینک صراحی زمزم و بزم گدایان قافله
گر طاق گردون بشکند، ور بیخ دوران برکند
بر من به یک جو زانکه من، نی باغ دارم نی گله
ای مدعی من فارغم، رو هر چه میخواهی بگو
در راه و رسم عاشقی، از دشمنان نبود گله
آن ساغر شاهانه را، بردار و بر دستم بنه
تا این دل دیوانه را از می بجنبد سلسله
چون وجد گیرد دامنم، خود را به بازار افکنم
افتند طفلان در پیام، عالم شود پر ولوله
از باده میل آتشین، در دیدهٔ مستی کشم
یک ره برای نیستی، بیرون روم زین مرحله
ای دف مگر تو عاشقی، ای نی مگر تو بیدلی
ور نه چرا با یکدگر، زاری کنید و غلغله
ناصر مگو این ماجرا، در پیش رندان گدا
قوتِ هُمایان کی رود، گنجشگ را در حوصله
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره دلبستگی به می و عشق و نقد زاهدان است. شاعر از ساقی میخواهد بلبلی بیاورد تا زهد و پرهیزکاری را بشکند. او بین راه حجاز و میخانهها و زندگی دنیا با نوعی کنایه به زاهدان مقایسه میکند. شاعر در اینجا به آزادی در عشق و مینوشی تأکید دارد و میگوید که از انتقادات و حسادتهای دیگران بیخبر است. او در نهایت از ساغری میخواهد تا دل دیوانهاش را به شور آورد و به لذتهای زندگی بپردازد، حتی اگر بهخاطر این کار مورد سرزنش قرار گیرد. شعر جوش و خروش زندگی، عشق و تمرد از زهد را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: بلبل در حال خواندن آواز است، ای ساقی، آن شراب را بیاور تا این زاهد مشغول به کارها را از قید و بندهایش رها کند.
هوش مصنوعی: راستای مسیر حجاز و زندگی زاهدان را رها کردهایم و اکنون در میخانههای مغان هستیم. اینک جام زمزم به دست داریم و در جمع گدایان به خوشگذرانیم، همانند قافلهای که در راهی دیگر حرکت میکند.
هوش مصنوعی: اگر آسمان بشکند یا اساس زمان از بین برود، برای من فرقی ندارد زیرا من نه باغی دارم و نه گلی.
هوش مصنوعی: ای مدعی، من از عشق و درد آن بیخبرم، هر چه میخواهی درباره عشق بگو، من از دشمنان شکایتی ندارم.
هوش مصنوعی: یک جام پر از شراب سلطنتی را بگیر و بر دست من بگذار تا این قلب دیوانهام از شراب به تپش و جنب و جوش بیفتد.
هوش مصنوعی: وقتی که احساس شادی و شور و نشاط بکنم، خود را به میان مردم میاندازم، و بچهها به دنبالم میدوند و دنیا پر از هیاهو و شلوغی میشود.
هوش مصنوعی: من به خاطر نوشیدنی پرشور، در حالتی از شیدایی یک بار دیگر تلاش میکنم تا از این مرحلهٔ بیمعنایی و نبودن، خارج شوم.
هوش مصنوعی: ای تنبور، آیا تو عاشق هستی؟ ای نی، آیا تو دلتنگی؟ ورنه چرا با همدیگر اینقدر ناله و غوغا میکنید؟
هوش مصنوعی: ناصر، این داستان را برای دیگران نگو. در جمع رندان و مردان بزرگ، آیا وضعیت گنجشک (محبت و دوستی) به اندازهی مقام هُمُی (فرشتگان و بزرگان) میرسد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوش آن نبیذ غارجی با دوستان یکدله
گیتی به آرام اندرون، مجلس به بانگ و ولوله
افدی بنفس من بدت فیالمهد عنی غافله
لوقابلت شمسالضحی حارت و صارت آفله
ماهی ستاره زیورش هر هفت کرده پیکرش
هر هشت خلد از منظرش دیدم میان قافله
قلت ار حمینی هیت لک فالقلب فیالبلوی هلک
[...]
ای عاشقان ای عاشقان دیوانهام کو سلسله
ای سلسله جنبان جان عالم ز تو پرغلغله
زنجیر دیگر ساختی در گردنم انداختی
وز آسمان درتاختی تا رهزنی بر قافله
برخیز ای جان از جهان برپر ز خاک خاکدان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.