بکاهد صبرم و عشقت فزاید
رود ماهی و خورشیدی برآید
کجا بر جای ماند دل که چشمش
کرشمه میکند، دل میرباید
دو عالم را چه بر ما میکنی عرض
که ما را زین میان وصل تو باید
شب تاریک هجرم راه گم شد
بگو تا برق حسنت ره نماید
نخواهد دل گشادن بلبلان را
مگر گل پرده از رخ برگشاید
دو در بگشادهام دل را ز دیده
که مهمان خیالت اندر آید
به باغ عشق ناصر عندلیبیست
که هردم نغمهای خوشتر سراید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از افزایش عشق و کاهش صبر خود سخن میگوید. او به زیبایی خورشید و ماه اشاره میکند و میپرسد که کجا میتواند دلش را نگه دارد در حالی که چشمش بازیگوشی میکند و دلش را میرباید. شاعر از هجران شب تاریکش صحبت میکند و از معشوق میخواهد تا با زیباییاش راه را به او نشان دهد. او میگوید که دلش نمیتواند صدای بلبلان را بشنود مگر اینکه گل زیبایی خود را نشان دهد. شاعر در نهایت اعلام میکند که دلش را برای ورود خیال محبوبش گشوده و به باغ عشق اشاره میکند که پر از نغمههای خوش است.
هوش مصنوعی: عشق تو موجب میشود که صبرم کم شود و در دل من بیشتر شود، مانند اینکه خورشید و ماه با هم در آسمان در حال حرکتاند.
هوش مصنوعی: کجا میتواند دل آرام بگیرد وقتی چشم او با ناز و کرشمه خود، دل را میرباید؟
هوش مصنوعی: دو دنیا چه تأثیری بر ما دارند، وقتی که ما برای پیوند با تو نیازمندیم.
هوش مصنوعی: در شب تاریک جداییام، راه خود را گم کردهام. بگو تا زیباییات راهی را برایم نشان دهد.
هوش مصنوعی: بلبلان نمیتوانند دل را شاد کنند مگر اینکه گل، پرده از چهرهاش بردارد و خود را نمایان کند.
هوش مصنوعی: در دلم را به روی احساساتم باز کردهام تا تصویر تو در ذهنم وارد شود.
هوش مصنوعی: در باغ عشق، ناصر عندلیبی وجود دارد که هر لحظه آوازی زیباتر از دیگری سر میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کجا وصفش به گفتن هم نشاید
که پس پیرامنش چیزی بباید
مهی ، کندر سمرقند از لب او
نبات مصر را جان می فزاید
اگر طوطی طبع جان فزاید
بشاخ شکر نابش گراید
بشولد مر طبق را بر طریقی
[...]
خر خمخانه را جودان بماندست
وگر ماندست جو کو تا بخاید
بسنگ هجو من دندان شکستست
که بی بیطار بیخش برنیاید
سرش از سهمناکی شد بانسان
[...]
ز هجران تو جانم میبرآید
بکن رحمی مکن کاخر نشاید
فروشد روزم از غم چند گویی
که میکن حیلهای تا شب چه زاید
سیهرویی من چون آفتابست
[...]
دلی ده کاو یقینت را بشاید
زبانی کافرینت را سراید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.