تاق ابروی تو منزلگه بیماران است
دام گیسوی تو مأوای گرفتاران است
چشم جادوی تو شد پیشرو عیاران
زلف هندوی تو سرحلقهٔ طراران است
روز و شب مار سر زلف تو در چشم من است
تا چه چشمه است که آرامگه ماران است
تا چو یوسف تو پس پرده نشستی ای دوست
بر سر کوی تو غوغای خریداران است
چشم من روشنی از خاک در میکده یافت
روشن آن دیده که خاک در خَمّاران است
خانه پرداز شود رند که در مذهب عشق
سالک آن است که در حلقهٔ میخواران است
بر بناگوش تو شد زنگی خال تو مقیم
باغ فردوس چرا جای گنهکاران است
مردم از صحبت اغیار اگر مینالند
ناله و زاری ناصر همه از یاران است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت چشمها و موهای محبوب میپردازد. شاعر احساسات عمیق خود را درباره عشق بیان میکند و به تأثیرات این زیبایی بر دل و روح خود اشاره میکند. او از خمار و مستی ناشی از عشق صحبت میکند و به طعنه به وضعیتی اشاره میکند که در آن عشق و زیبایی در خانه گنهکاران قرار دارد. در نهایت، شاعر ناله و درد خود را نه از بیگانگان، بلکه از دوستان بیان میکند، که نشاندهنده اهمیت و نقش ارتباطات در زندگی عاشقانه است.
هوش مصنوعی: محل استراحت بیماران، ابروهای تو هستند و جایی که افراد گرفتار و دلبسته را پناه میدهد، موهای بلندی است که تو داری.
هوش مصنوعی: چشم زیبا و جادوی تو باعث شده که دیگران از تو پیروی کنند و زلفهای جذاب و بافرهات در مرکز توجه و زیبایی قرار دارد.
هوش مصنوعی: در طول روز و شب، مار زلف تو در چشم من در حال حرکت است. تا چه اندازه این چشمه سرشار است که محل آرامش مارهاست؟
هوش مصنوعی: ای دوست، وقتی که تو در پس پرده قرار داری، در خیابان تو شلوغی و هیاهوی خریداران وجود دارد، مانند یوسف که در داستانش مورد توجه قرار گرفت.
هوش مصنوعی: چشم من در میکده، روشنی و روشنیای پیدا کرد، آن چشم روشنی که خاک در دستان نقشآفرینان است.
هوش مصنوعی: خانهای که به زیبایی و هنر آراسته شده، باید به دست رندها (آزاداندیشان) تزئین شود، زیرا در عشق، کسی که در جمع مینوشان است، دارای مقام و منزلت است.
هوش مصنوعی: روی گوش تو یک علامت زنگ مانند وجود دارد، که نشانه تو در بهشت جاودانه است. اما چرا این مکان، جای کسانی است که مرتکب گناه شدهاند؟
هوش مصنوعی: مردم اگر از صحبت و رفتار دیگران شکایت و ناله میکنند، ناله و زاری ناصر، تنها مربوط به دوستان و یاران خود اوست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشم مستانه تو آفت هشیاران است
فتنه و عربده او همه با یاران است
سر بوسیدن پای تو نه تنها ماراست
این خیالیست که اندر سر بسیاران است
عارضت هست بسی تازهتر از گلبرگی
[...]
چشم سر مست خوشت، فتنه هشیاران است
هر که شد مست می عشق تو، هشیار، آن است
در خرابات خیال تو خرد را ره، نیست
یعنی او نیز هم از زمره هشیاران است
دلم از مصطبه عشق تو، بویی بشنید
[...]
باده ساغرت از خون دل یاران است
وای اغیار اگر این اجر وفاداران است
زلف در پای تو افتد به تظلم چپ و راست
بسکه در تاب زسودای گرفتاران است
نیست چشمت ز شبان غمم آگه آری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.