از خزان محفوظ کن یارب گلستان مرا
آب ده از جویبار خضر بستان مرا
بند بند من ز سستی از پی پاشیدنیست
استخوان بندی کرم فرما نیستان مرا
کلبه ام را ماهتابی ده ز نور معرفت
روشن از صبح سعادت کن شبستان مرا
تندرستی و حیات و قوت طاعت بده
پر ز نعمت های الوان کن سر خوان مرا
همچو گل سودا حواسم را مشوش کرده است
جمع کن چون غنچه اوراق پریشان مرا
پنجه ام را کامیاب از دامن امید کن
دور کن ازدست نومیدی گریبان مرا
نامه ام را شستشویی ده ز دریای کرم
کرده چشمم حلقه گرداب دامان مرا
بندگان نام تو را خوانند ستارالعیوب
روز محشر هم بکن پوشیده عصیان مرا
ای شفاده با تو روی آورده ام چون سیدا
درد را چون داده یی خود ساز درمان مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درخواستهایی از خداوند را بیان میکند. شاعر از خدا میخواهد که او را در برابر خطرات زندگی محافظت کند و به او نعمتها و سلامتی عطا کند. او به نور معرفت و سعادتی که به کلبهاش روشنایی بخشد، اشاره میکند و از خداوند میخواهد که حواسش را که شبیه گل پریشان است، مرتب کند. همچنین به امید و دوری از ناامیدی اشاره میکند و از خدا میخواهد که او را در روز محشر از گناهان پوشش دهد. در نهایت، شاعر از خدا به عنوان شفادهنده یاد میکند و از او میخواهد که دردهایش را درمان کند.
هوش مصنوعی: ای خدا، از فصل پاییز من را نگهداری کن و باغ گلهای مرا حفظ کن. لطفاً مانند آب زلال جویبار خضر، به من زندگی و طراوت ببخش.
هوش مصنوعی: جسم من از ناتوانی و سستی قطعه قطعه شده و به راحتی میتواند از هم بپاشد، پس ای پروردگار خوب من، مرا به حال خود واگذار نکن.
هوش مصنوعی: منزلت را روشنایی بخش، تا با نور دانش و آگاهی به صبحی خوشایند و پر سعادت تبدیل شود و فضای زندگیم را دلپذیر کند.
هوش مصنوعی: یک زندگی سالم و پر از نیرو و قدرت در انجام کارهای خیر به من عطا کن و سر سفرهام را از نعمتهای گوناگون پر کن.
هوش مصنوعی: حواسم مانند گلی پر از اندیشههای پریشان است. لطفاً احساسم را سامان ده و مانند یک غنچه، افکارم را مرتب کن.
هوش مصنوعی: دست من را از امید پر کن و ناامیدی را از من دور کن.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر خواسته است که نامهاش را با محبت و لطفی که از نگاه محبوبش برخاسته، پاکسازی کند. او چشم خود را به مانند دریایی تصور میکند که در آن گردابی وجود دارد و این گرداب به دامان او آسیب زده است. به طور کلی، شاعر به نوعی طلب زیبایی و پاکی از آن چشمهای پرمهر دارد.
هوش مصنوعی: ای پروردگار، بندگان تو در روز رستاخیز به نام تو دعا میکنند، ای ستارهپوشاننده عیبها، در آن روز گناهان و خطاهای مرا پنهان فرما.
هوش مصنوعی: ای شفاده، من به تو روی آوردهام، مانند کسی که به درمان خود امید بسته است. درد را به تو سپردهام و تو را چون کسی میدانم که میتوانی درمانگر من باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر ندادی آرزوی وصل جانان ،جان مرا
زندگی نگذاشتی بی او غم هجران مرا
سرومن آغشته در اشک جگرخون من است
فارغم گر باغبان نگذاشت در بستان مرا
نیست فرقی در میان شخص من با سایه ام
[...]
ای به عالم کرده پیدا راز پنهان مرا
من کیم کز چون تویی بویی رسد جان مرا
جان و دل پر درد دارم هم تو در من مینگر
چون تو پیدا کردهای این راز پنهان مرا
ز آرزوی روی تو در خون گرفتم روی از آنک
[...]
مدتی گردون ز غیرت داشت سرگردان مرا
زانک در دانش مزید یافت بر اقران مرا
منت ایزد را که باز از ظلمت حرمان چو خضر
رهنما شد بخت سوی چشمه حیوان مرا
بودم اندر تیه حیرت مدتی همچون کلیم
[...]
ای سکندر دولتی کاوصاف لطفت دم به دم
میگشاید از زبان، صد چشمه حیوان مرا
تا قضا بستان سرای دولتت را ساخت، ساخت
بلبل دستان سرای آن سرا بستان مرا
در زمانت ابر میگوید به آواز بلند
[...]
هست در دیر آفتی هر دم به قصد جان مرا
زنده بردن از سر کوی مغان نتوان مرا
خانه دل بود آبادان ز تقوی وه که ساخت
عشوه های ساقی و سیل قدح ویران مرا
پرده زهدم چه سان پوشد که از آشوب می
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.