گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سیدای نسفی

رفیق از کف مده دشمن اگر خواهی زبون گردد

تو را سوزن به دست افتاد خار از پا برون گردد

به حال خوشه چینان آسیا را نیست پروایی

به گرد خرمن ایام چرخ نیلگون گردد

به صحرا کرده مأوا گردباد از بی سرانجامی

تهیدستی به دنیا جوی اسباب جنون گردد

طلب کن همدم یک دل به خود چون شیشه ساعت

به هر جا گر روی ریگ بیابان رهنمون گردد

ز عریانی فلاطون خم نشین گردید چون ساغر

نباید پیرهن بر دوش هر کس ذوفنون گردد

بلند اقبال گردد از تواضع در نظر منعم

به مجلس چون درآید شیشه می سرنگون گردد

به کوه بیستون فرهاد مشغول و از این غافل

که جوی شیر آخر بر سر او جوی خون گردد

بسالک سد ره خواهد شدن همراه ناقابل

همان بد راه دو را کفش تنگ از پا برون گردد

به گردون تکیه کردم سیدا از پای افتادم

سزایش این بود هر کس که در دنبال دون گردد

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
صائب تبریزی

کسی تا چند مغلوب شراب لاله گون گردد؟

کسی تا چند بی لنگر درین دریای خون گردد؟

پریشان گشت دلها تا بریدی زلف مشکین را

سپاه از یکدگر ریزد علم چون سرنگون گردد

نزد مهر خموشی بر دهن گرداب دریا را

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
جویای تبریزی

دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون می گردد

کز افشاندن غبار دامن صحرا فزون گردد

سرت گردم بیا بر مردم چشمم ترحم کن

چو داغ لاله تا کی بی تو در گرداب خون گردد

چنین کز بخت برگردیده روگردانم از مقصد

[...]

بیدل دهلوی

به عبرت سرکشان را موی پیری رهنمون‌گردد

زند خاکسترش دامن‌که آتش سرنگون‌گردد

ز خودداری عبث افسردگیها می‌کشد فطرت

اگر تغییر رنگی‌ گل‌ کند باغ جنون ‌گردد

گرانی نیست اسباب جهان دوش تجرد را

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه