دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون می گردد
کز افشاندن غبار دامن صحرا فزون گردد
سرت گردم بیا بر مردم چشمم ترحم کن
چو داغ لاله تا کی بی تو در گرداب خون گردد
چنین کز بخت برگردیده روگردانم از مقصد
عجب نبود درین ره راهزن گر رهنمون گردد
گرفته کار عشق و عشقبازی در حرم اوجی
که گل بر گوشهٔ دستار من داغ جنون گردد
به آب و دانهٔ اشک و هوای آه در سرها
خیال او چو فیض تربیت یابد جنون گردد
تعجب نیست گر از فیض فاضل خان سخن سنجم
به بزمش هر که جویا راه یابد ذوفنون گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر درباره عشق و درد جدایی سخن میگوید. دل عاشق از اشکهای خونین غرق میشود و غم و اندوه او در دشت از غبار سرشار است. شاعر از معشوق میخواهد که به او نظر رحمت کند، چرا که دل او مانند گل لاله در آتش است. او معتقد است که در این راه سخت، طبیعی است که انسان با موانع و راهزنان مواجه شود. عشق و جنون او در حرم معشوق به اوج میرسد و اشک و آه او به خاطر عشق به او دائم در تغییر است. همچنین شاعر به ذکر بزم و فیض معشوق میپردازد و میگوید که هر کس در این بزم جستجو کند، به دانش و هنر دست خواهد یافت.
هوش مصنوعی: دل عاشق وقتی که از ریختن اشک منع شود، به شدت غمگین و افسرده میشود. این دل در حالی که از دلتنگی و حسرت غرق در خون است، احساس میکند که با هر بار افسردن غم و اندوهاش، بار دیگر غبار فراوانی بر دامن زمین مینشیند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از معشوق خود میخواهد که به او نگاه کند و بر او ترحم کند. او به شدت عاشق است و احساس میکند که بدون معشوق، زندگیاش مانند گل لالهای است که پژمرده شده و در حال غرق شدن در درد و رنج است. در واقع، شاعر احساس اضطراب و زیبایی را در دلتنگی و غم خود بیان میکند و نشان میدهد که این بیخبری از معشوق، حال او را به شدت تحت تأثیر قرار داده است.
هوش مصنوعی: از آنجا که بخت به من پشت کرده و به مقصدم نرسیدهام، جای تعجبی نیست اگر در این راه، سارقیں از دیگران، من را راهنمایی کنند.
هوش مصنوعی: در فضای عشق و علاقه، حالتی در او وجود دارد که آنقدر عمیق و دلگیر است که بسان گل، نشانهای از دیوانگی بر دستان من باقی میگذارد.
هوش مصنوعی: وقتی به آب و دانهٔ اشک و هوای آه توجه میشود، در دلها خیال او رشد کرده و به حالتی دیوانهوار در میآید.
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد اگر من از فضل آقای فاضل صحبت کنم؛ در میهمانی او، هر کسی که به دنبال دانش باشد، میتواند به مهارتهای زیادی دست یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی تا چند مغلوب شراب لاله گون گردد؟
کسی تا چند بی لنگر درین دریای خون گردد؟
پریشان گشت دلها تا بریدی زلف مشکین را
سپاه از یکدگر ریزد علم چون سرنگون گردد
نزد مهر خموشی بر دهن گرداب دریا را
[...]
رفیق از کف مده دشمن اگر خواهی زبون گردد
تو را سوزن به دست افتاد خار از پا برون گردد
به حال خوشه چینان آسیا را نیست پروایی
به گرد خرمن ایام چرخ نیلگون گردد
به صحرا کرده مأوا گردباد از بی سرانجامی
[...]
به عبرت سرکشان را موی پیری رهنمونگردد
زند خاکسترش دامنکه آتش سرنگونگردد
ز خودداری عبث افسردگیها میکشد فطرت
اگر تغییر رنگی گل کند باغ جنون گردد
گرانی نیست اسباب جهان دوش تجرد را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.