شبی که از دلم آه شرر فغان برخاست
سپندوار به تعظیمش آسمان برخاست
زمانه پرده نشین کرد صبح محشر را
ز خواب چاشت چو آن فتنه جهان برخاست
به گل ز خانه خود عندلیب محمل بست
ز غنچه های چمن چون جرس فغان برخاست
کدام لاله رخ آهنگ بوستان کردست
که گل خزان شد و بلبل ز آشیان برخاست
کمان ابروی او را که بوده است استاد
به هر دلی که خدنگش نشست جان برخاست
شبی که قافله را شد نگار من رهبر
زمین چو گرد به دنبال کاروان بر خاست
مروتی که به هم بود اهل عالم را
کشیده تیغ به یکبار از میان برخاست
شنید خصم به هر جا کلام رنگینم
بسان غنچه گل مهر از دهان برخاست
نشین به صحبت پیران و تازه رو بر خیز
که آفتاب ز بزم فلک جوان برخاست
ز همنشینی تو سیدا شکفت چو گل
به خانه یی که تو باشی نمی توان برخاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با احساساتی عمیق و عاشقانه درباره محبوب و زیباییهای طبیعت سروده شده است. شاعر از شب خاصی میگوید که در آن دلش به تپش درآمده و آسمان به احترام محبوبش به تعظیم در آمده است. او تأثیر این شب را بر روی دنیا و طبیعت بیان میکند و به بیداری گلها و بلبلان اشاره دارد. شاعر همچنین به زیباییهای محبوبش و تأثیرش بر دلها اشاره میکند و میگوید که چگونه سخنانش مانند گلهای زیبا در میان مردم پخش شده است. در نهایت، شاعر به ارتباط خاصی که با محبوبش دارد و تأثیر آن بر زندگی خود اشاره میکند و فضایی از شور و شوق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: شبی که از دل من آتشی برخاست، آسمان به احترام آن به حالت تعظیم درآمد.
هوش مصنوعی: دنیا همچون پردهای، صبح قیامت را از خواب چاشت بیدار کرد وقتی که آن آشفتگی بزرگ در جهان به پا خاست.
هوش مصنوعی: پرندهای از خانهاش به گلستان سفر کرد و با خود محملی از غنچههای زیبا برد. در نتیجه، صدایی شبیه به زنگ از شکوفههای باغ برخاست.
هوش مصنوعی: کدام لاله است که با زیباییاش باغ را تحت تأثیر قرار داده و باعث شده گلها پژمرده شوند و بلبل از آشیانهاش پرواز کند؟
هوش مصنوعی: ابروی کمانی او استاد تیراندازی است که هر جایی تیرش فرود آید، جان آدمی را به تپش میاندازد.
هوش مصنوعی: شبی که محبوب من، مانند یک رهبری برای کاروان، بر روی زمین از خواب بیدار شد و همه به دور او گرد آمدند.
هوش مصنوعی: مردم دنیا را به خاطر یک مسأله و در یک لحظه، تحت تأثیر قرار داده و به چالش کشید.
هوش مصنوعی: دشمن شنید که من در هر جا با صحبتهای زیبا و جذاب خودش نفسی تازه میکنم، مانند غنچهای که با درخشش و زیبایی گل از دهانم بیرون میآید.
هوش مصنوعی: به جمعگفتگو با افراد با تجربه بپرداز و هرگز از تلاش دست نکش، زیرا که هنگام شادی و جوانی در زندگی فرارسیده است.
هوش مصنوعی: در کنار تو، مانند گل، رهایی و زیبایی مییابم. در خانهای که تو حضور داشته باشی، هیچکس نمیتواند برود و یا جایی دیگر برود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جهان سروری و پشت دودمان خجند
که بندگیّ ترا اسمان بجان برخاست
نهال تو بر بستان سرای دانش و فضل
که با مکاشفه ات روشن از نهان برخاست
چو برگرفت بیانت تتق ز روی ضمیر
[...]
ز خواب، نرگس مست تو سر گران برخاست
خروش و ولوله از جان عاشقان برخاست
چه سحر کرد ندانم دو چشم جادوی تو؟
که از نظارگیان ناله و فغان برخاست
به تیر غمزه، ازین بیش، خون خلق مریز
[...]
به عهد حسن تو بس فتنه کز جهان برخاست
مرا هوای تو ای ماه مهربان برخاست
مگر میان تو گفتم درآورم به کنار
نشد کنار و بسی فتنه از میان برخاست
خلیل وار توانم نشست بر آتش
[...]
مگر که صبح ز بالین آسمان برخاست
که او چو خاست غبار از دل جهان برخاست
محبتست که با درد شادکام نشست
اجابتست که با ضعف کامران برخاست
درین دو هفته به حق عطای صحت تو
[...]
چو خط ز عارض آن فتنه جهان برخاست
ز سبزه موی بر اندام گلستان برخاست
بنفشه از دل آتش برون نیامده است
چسان ز روی تو این عنبرین دخان برخاست؟
چنان در آتش بیطاقتی فشردم پای
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.