هان ای طبیب عاشقان سودایییی دیدی چو ما؟
یا صاحبی اننی مستهلک لو لاکما
ای یوسف صد انجمن یعقوب دیدهستی چو من؟
اصفر خدی من جوی و ابیض عینی من بکا
از چشم یعقوب صفی اشکی دوان بین یوسفی
تجری دموعی بالولا من مقلتی عین الولا
صد مصر و صد شکرستان درجست اندر یوسفان
الصید جل او صغر فالکل فی جوف الفرا
اسباب عشرت راست شد هر چه دلم میخواست شد
فالوقت سیف قاطع لا تفتکر فیما مضی
جان باز اندر عشق او چون سبط موسی را مگو
اذهب و ربک قاتلا انا قعودها هنا
هرگز نبینی در جهان مظلومتر زین عاشقان
قولوا لاصحاب الحجی رفقا بارباب الهوی
گر درد و فریادی بود در عاقبت دادی بود
من فضل رب محسن عدل علی العرش استوی
گر واقفی بر شرب ما وز ساقی شیرین لقا
الزمه و اعلم ان ذا من غیره لا یرتجی
کردیم جمله حیلهها ای حیله آموز نهی
ماذا تری فیما تری یا من یری ما لا یری
خاموش و باقی را بجو از ناطق اکرام خو
فالفهم من ایحائه من کل مکروه شفا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری از شاعر بزرگ ایرانی، حافظ شیرازی است که به عشق و دیوانگی عاشقان میپردازد. شاعر در این اشعار به تصویر کشیدن حال و روز عاشقان میپردازد و از درد و رنج آنها میگوید. او به یوسف و یعقوب اشاره میکند و از عشق سوزان یعقوب به یوسف سخن میگوید. در این شعر، عشق به عنوان یک تجربه عمیق و گاهی رنجآور توصیف شده است. شاعر به دوستانش توصیه میکند که با محبت و ملایمت با مسائل عشق برخورد کنند و به دردهای عاشقان اشاره دارد. او از وضعیت عاشقان در جهان میگوید و بر این نکته تأکید میکند که عشق و دردهای آن به نوعی آشنایی با حقیقت زندگی هستند. در نهایت، شاعر به درک عمیقتر از زندگی و عشق دعوت میکند و بر اهمیت فهم و آگاهی تأکید مینماید.
هوش مصنوعی: ای پزشک دلدادگان، آیا کسی را مانند ما دیدهای که اینگونه در عشق بسوزد؟ یا آیا کسی هست که به مدد تو بینظیر، در این حال و هوا نجات یابد؟
هوش مصنوعی: ای یوسف، آیا مانند من، یعقوب را با صدها جمعیت نمیبینی؟ من چشمانم سفید و گلویم زرد شده است از دلتنگی.
هوش مصنوعی: از چشمان یعقوب، اشکهایی جاری میشود که یادآور یوسف است. این اشکها بر دلم اثر میگذارند و با هر نگاه، حس محبت و اندوه را در من زنده میکنند.
هوش مصنوعی: صدها کشور و سرزمین شیرین در جستجوی یوسفان کشف و شکار هستند و در نهایت همه چیز در دل خواب آرام مییابد.
هوش مصنوعی: تمام چیزهایی که برای خوشی و لذت من لازم بود، فراهم شده و به آنچه که میخواستم دست یافتم. پس اکنون زمان عمل است و نباید درباره گذشته فکر کنم.
هوش مصنوعی: در عشق او جانم فدای اوست، مانند سبط موسی که نمیتواند بگوید من نمیروم و نمیجنگم، بلکه در اینجا نشستهام.
هوش مصنوعی: هرگز در جهان کسی را مظلومتر از این عاشقان نخواهی دید. ای دوستان، با صاحبان محبت با ملایمت رفتار کنید.
هوش مصنوعی: اگر در نهایت، درد و فریادی باشد، من به نعمت و رحمت خداوندی معتقدم که به قسط و عدل بر عرش نشسته است.
هوش مصنوعی: اگر به شادی و لذت ما آگاه باشی و از ساقی خوشرو و شیرینزبان درخواست کنی، بدان که امید به غیر از این نداشته باش.
هوش مصنوعی: ما تمام ترفندها و نیرنگها را به کار گرفتهایم، ای کسی که در نیرنگها استاد هستی. تو چه چیزی میخواهی ببینی، ای کسی که آنچه را نمیبیند، میبیند؟
هوش مصنوعی: به آرامی و با حوصله، از گویندهای که به شما احترام میگذارد، دانش و آگاهی را بیابید، زیرا از هر چیز ناپسند، به شما راهی برای درمان میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
کوس تو اندر خوردنی، هر روزگار اندر منه
باد برگست و قفا سفت و سیل و عصا؟
ای گنبد زنگارگون ای پرجنون پرفنون
هم تو شریف و هم تو دون هم گمره و هم رهنمون
دریای سبز سرنگون پر گوهر بی منتها
انوار و ظلمت را مکان بر جای و دائم تازنان
ای مادر نامهربان هم سالخورده هم جوان
[...]
طال اللّیالی بَعدَکُم و اَبیَضَّ عَینی مِن بُکا
یا حَبّذا اَیّا مَنا فی وَصلکم یا حَبّذا
آه از غم آن خوش پسر کز هجر او عمرم به سر
رفت و نیامد زو خبر جز حسرت و رنج و عَنا
اندر فراق دلبرم حیران شد این دل در برَم
[...]
زلف و رخت چون روز و شب زان زلفکان بلعجب
افگنده در شور و شغب جان و دل عشاق را
ای رستخیز ناگهان وی رحمت بیمنتها
ای آتشی افروخته، در بیشهٔ اندیشهها
امروز خندان آمدی، مفتاح زندان آمدی
بر مستمندان آمدی، چون بخشش و فضل خدا
خورشید را حاجب تویی، اومید را واجب تویی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.