او ز یک رنگی عیسی بو نداشت
وز مزاج خم عیسی خو نداشت
جامهٔ صد رنگ از آن خم صفا
ساده و یکرنگ گشتی چون صبا
نیست یکرنگی کزو خیزد ملال
بل مثال ماهی و آب زلال
گرچه در خشکی هزاران رنگهاست
ماهیان را با یبوست جنگهاست
کیست ماهی چیست دریا در مثل
تا بدان ماند ملک عز و جل
صد هزاران بحر و ماهی در وجود
سجده آرد پیش آن اکرام و جود
چند باران عطا باران شده
تا بدان آن بحر در افشان شده
چند خورشید کرم افروخته
تا که ابر و بحر جود آموخته
پرتو دانش زده بر خاک و طین
تا که شد دانه پذیرنده زمین
خاک امین و هر چه در وی کاشتی
بیخیانت جنس آن برداشتی
این امانت زان امانت یافتست
کآفتاب عدل بر وی تافتست
تا نشان حق نیارد نوبهار
خاک سرها را نکرده آشکار
آن جوادی که جمادی را بداد
این خبرها وین امانت وین سداد
مر جمادی را کند فضلش خبیر
عاقلان را کرده قهر او ضریر
جان و دل را طاقت آن جوش نیست
با که گویم در جهان یک گوش نیست
هر کجا گوشی بد از وی چشم گشت
هر کجا سنگی بد از وی یشم گشت
کیمیاسازست چه بود کیمیا
معجزه بخش است چه بود سیمیا
این ثنا گفتن ز من ترک ثناست
کین دلیل هستی و هستی خطاست
پیش هست او بباید نیست بود
چیست هستی پیش او کور و کبود
گر نبودی کور زو بگداختی
گرمی خورشید را بشناختی
ور نبودی او کبود از تعزیت
کی فسردی همچو یخ این ناحیت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به مفهوم یک رنگی و صفای حقیقی اشاره میکند و آن را با عیسی و خم عیسی مقایسه میکند. او میگوید که انسان اگر چه در دنیا رنگهای مختلف دارد، باید به سادگی و یک رنگی دست یابد. در ادامه مثالهایی از دریا و ماهیها برای بیان حقیقت و ارتباط آن با خداوند ذکر میشود. خداوند مانند یک دریاست که موجودات در او سجده میکنند و باران نعمت و خورشید کرم، به پرتو دانش بر روی زمین میتابند. عبارات آخر نشاندهنده این است که در برابر حقیقت، هر آنچه که هستی میدانیم، ناچیز و بیاساس است. به عبارتی، وجود انسان و همه چیز در برابر وجودِ حقیقی خداوند، کوچک و بیاهمیت است.
هوش مصنوعی: او از یکرنگی و صداقت عیسی بهرهای نداشت و از طبیعت و ویژگیهای خمری که عیسی دارد، برخوردار نبود.
هوش مصنوعی: جامهای با صد رنگ و طرح مختلف، از آن خم خوشبو و دلکش، به سادگی و یکرنگی تبدیل میشود، مانند نسیم دلانگیزی که به آرامی میوزد.
هوش مصنوعی: عدم یکرنگی باعث بروز کسالت و ناراحتی میشود، مانند رابطهای که ماهی با آب پاک و زلال دارد.
هوش مصنوعی: با اینکه در خشکی رنگها و زیباییهای زیادی وجود دارد، اما ماهیها در پی جنگ و خشکی گرفتار شدهاند.
هوش مصنوعی: چه کسی میتواند ویژگیهای ماهی را در دریا به خوبی توصیف کند؟ همانطور که دریا نمیتواند بدون ماهی وجود داشته باشد، ملکوت و جلال الهی نیز در ذات خود با عزت و قدرت عمیقش پیوند دارد.
هوش مصنوعی: وجود او چنان باارزش و منبع رحمت است که بیشمار دریا و ماهی در برابر او خضوع و سجده میکنند.
هوش مصنوعی: چند بار باران رحمت نازل شده تا آن دریا از سرریز شدن، به این حالت درآمده است.
هوش مصنوعی: به تعداد زیادی خورشید که نورافشانی کردهاند، اشاره میکند تا ببینیم که ابر و دریا چقدر generosity و بخشندگی را یاد گرفتهاند.
هوش مصنوعی: دانش و آگاهی مانند نوری است که بر روی زمین میتابد و باعث میشود خاک و آلودگیها توانایی پذیرش دانهها و رشد گیاهان را پیدا کنند.
هوش مصنوعی: زمین وفادار است و هر چیزی که در آن بکاری، میوهاش را به درستی میچینی.
هوش مصنوعی: این امانت از امانتی به دست آمده است که نور انصاف و عدالت بر آن تابیده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نشانهای از حقیقت به نمایش درنیامده، بهار هرگز زمین و سرها را نمایان نمیکند.
هوش مصنوعی: آن خدایی که به مخلوقات خود از جماد (یعنی چیزهای بیجان) روزی و نعمت میدهد، این خبرها و این امانت و راستگویی را نیز فراهم کرده است.
هوش مصنوعی: مرغی که از حالت جسمانی خود خارج شده و به مراتب بالاتر نائل شده، به موجب لطف و دانشش، عاقلان را به خشم میآورد و مانند کسی است که در تاریکی به سر میبرد و حقیقت را نمیبیند.
هوش مصنوعی: جان و دل دیگر توانایی تحمل این احساس را ندارند، نمیدانم با کی باید بگوییم که در این دنیا کسی نیست که شنوا باشد.
هوش مصنوعی: هر جا که نیکویی و خوبی وجود دارد، آنجا به طرز غیر عادی زینت و زیبایی پیدا میکند و هر جا که بدی و جفا باشد، آنجا را زشت و نا آرام میکند.
هوش مصنوعی: آشکار است که تنها آن کسی که میتواند به خلق معجزه بپردازد، حقیقتاً یک کیمیساز است؛ چه چیزی میتواند مانند کیمیا اثری شگرف و جادویی داشته باشد؟
هوش مصنوعی: تحسین و ستایش از من موجب ترک کردن ثنا میشود، زیرا اینجا در واقع نشانهای از وجود است و وجود خود دلیلی برای اشتباه است.
هوش مصنوعی: وجود او پیش از همه چیز است و برای آنکه در برابرش چیزی وجود نداشته باشد، باید نادانی و عدم وجود را درک کرد. در واقع، در برابر وجود او، هر چیزی ناقص و بیارزش است.
هوش مصنوعی: اگر کور نمیبودی، گرمای خورشید را میچشیدی و آن را میشناختی.
هوش مصنوعی: اگر او نبود، این ناحیه از غم و اندوه چنان سرد میشد که مانند یخ میگردید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.