گنجور

 
مسعود سعد سلمان

هر آن جواهر کز روزگار بستانم

چرا دهم به خس و خار ار نه بستانم

به دست چپ بدهم آن گهر که در یک سال

بهای صد گهر از دست راست بستانم

چو تیر هر جا ناخوانده گر همی نروم

چرا که دایم سر کوفته چو پیکانم

بدان جهت همه کس را چو خویشتن خواهم

که من به دست و دل و تیغ گوهر افشانم

سخن نتیجه جانست جان چرا کاهم

گمان مبر که چو پروانه دشمن جانم

اگر جهان خرد خوانیم رواست که من

هم آخشیجم و هم مرکزم هم ارکانم

بلی به فرمان گویم اگر هجا گویم

از آنکه قول خداوند را به فرمانم

بخوان ز قرآن بر از یحب و ما یظلم

بدان طریق روم زانکه اهل قرآنم

کسی که خانه و خوانش ندیده ام هرگز

به مدح او سخن چرب و خوش چرا رانم

به گاه خدمت بر دستها چو بوسه دهم

چنان بگریم گویی که ابر نیسانم

چهار گوهر و هفت اخر و دوازده برج

هر آنچه بینی من صد هزار چندانم

من از دوازده و هفت و چار بگذشتم

چه گر به صورت با خلق عصر یکسانم

علوم عالم دانم ولیکن اندر عصر

اگر دو مردم دانم بدان که نادانم

خرد پشیمان نبود ز مدح گفتن من

ز مدح گفتن این مهتران پشیمانم

سزد که فخر کند روزگار بر سخنم

از آنکه در سخن از نادران گیهانم

خدای داند کز شعر نام جویم و بس

وگرنه جز به شهادت زبان نگردانم

بگفتم این وز من سر به سر سماع کنند

درست و راست که مسعود سعد سلمانم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سوزنی سمرقندی

ز هر بدی که تو دانی هزار چندانم

مرا نداند از آن گونه کس که من دانم

به آشکار بدم در نهان ز بد بترم

خدای داند و من ز آشکار و پنهانم

تن من است چو سلطان معصیت‌فرمای

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

بعهدهای گذشته امین من آن بود

که شعر خوانم بر آنکه سیم بستانم

بقحط‌سالی افتادم از هنرمندان

که گر بیان کنم آنرا بشرح نتوانم

اگر بیابم آنرا که شعر دریابد

[...]

مولانا

خوشی خوشی تو ولی من هزار چندانم

به خواب دوش که را دیده‌ام نمی‌دانم

ز خوشدلی و طرب در جهان نمی‌گنجم

ولی ز چشم جهان همچو روح پنهانم

درخت اگر نبدی پا به گل مرا جستی

[...]

سعدی

یکی یهود و مسلمان، نزاع می‌کردند

چنان که خنده گرفت از حدیثِ ایشانم

به طَیرَه گفت مسلمان: گر این قبالهٔ من

درست نیست، خدایا، یهود میرانم

یهود گفت: به تورات می‌خورم سوگند!

[...]

حکیم نزاری

بیا بیا صنما بیش از این مرنجانم

دمی به لطف دلم ده که بس پریشانم

چو بلبل از غم عشق تو تا به کی نالم

به دیده چند کشم خارت ای گلستانم

دو زلف شست تو بر هم شکست پیوندم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه