گنجور

 
مسعود سعد سلمان

بونصر پارسی سر احرار روزگار

هست از یلان و رادان امروز یادگار

آبیست از لطافت و بادیست از صفا

بحریست از مروت و کوهیست از وقار

همت به روی و رایش بفراخت چون قمر

فضل از نصیب خلقش بشکفت چون بهار

ایوان به وقت بزم نبیند چنو سخی

میدان به گاه رزم نبیند چنو سوار

عنفش همی بر آب روان افکند گره

لطفش همی بر آتش سوزان کند نگار

از خشم و عنف او دو نشانست روز و شب

از مهر و کین او دو نمونست نور و نار

بر دشمنان بگشت به قهر آسمان نهاد

بر دوستان بتافت به جود آفتاب وار

تا در میان باغ بخندد همی سمن

تا در کنار جوی ببالد همی چنار

خندیده باد نزهت او را لب طرب

بالیده باد نعمت او را تن یسار

چون اوج چرخ دولت عالیش مهروار

چون بیخ کوه حشمت باقیش پایدار

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
رودکی

ای خواجه، این همه که تو بر می‌دهی شمار

بادام تر و سه‌یکی و بهمان و باستار

مار است این جهان و جهانجوی مارگیر

از مارگیر مار برآرد همی دمار

کسایی

نیلوفر کبود نگه کن میان آب

چون تیغ آب‌داده و یاقوت آبدار

همرنگ آسمان و به کردار آسمان

زردیش بر میانه چو ماه ده و چار

چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کسایی
عنصری

از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار

در دست مشک دارم و در دیده لاله زار

بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ

با لاله کار دارم از آن روی لاله کار

ماندست چون دل من در زلف او اسیر

[...]

فرخی سیستانی

یکروز مانده باز زماه بزرگوار

آیین مهر گان نتوان کرد خواستار

آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش

با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار

ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
عسجدی

باران قطره قطره همی بارم ابروار

هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار

ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل

ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار

یاری که ذره ذره نماید همی نظر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه