شکوفه طرب آورد شاخ عشرت بار
که بوی نصرت و فتح آید از نسیم بهار
گرفت جام طرب عیش با هزار نشاط
نمود روز فرح روز با هزار نگار
بدین بشارت مطرب نوای نغز بزن
بدین سعادت ساقی نبیند لعل بیار
که بازگشت به فیروزی از جهاد غزا
علاء دولت مسعود شاه دولتیار
مؤیدی که زمین را به رأی کرد آباد
مظفری که جهان را به تیغ داد قرار
به بوی مهرش زاید همی زآتش گل
به باد کینش خیزد همی ز آب شرار
بنازد از شرف نام او همی دنیا
بخندد از طرب مهر او همی دینار
نهاد روی به هندوستان به نیت غزو
گذشته رایتش از اوج گنبد دوار
به عون اسلام افراخته هزار علم
به گرد هر علم آشفته لشکری جرار
کشیده خنجر مصقولش آفتاب نهاد
گشاده چتر همایونش آسمان کردار
مبارزان همه بر بارها فکنده عنان
مجاهزان همه بر کوهها کشیده مهار
ز حربه ها به صفت روزها نجوم آگین
ز نعل ها به شبه خاک ها هلال نگار
هوا ز رایت منصور او گلاب سرشک
زمین ز موکب میمون او عبیر غبار
براند سخت و بیاموخت باد را رفتن
برفت مسرع و بنمود آب را رفتار
صدای کوسش رعدی فکنده در هر کوه
سرشک تیغش سیلی گشاده از هر غار
مبارزانش چو شیران دست شسته به خون
به حمله هر یک چون اژدهای مردم خوار
بتاختند به هر گوشه ای چو پویان باد
بتافتند به هر جانبی چو سوزان نار
فکنده ناچخ در مغز کفر تا دسته
نشانده بیلک در چشم شرک تا سوفار
فلک بجنبید از هول و سهم گیراگیر
زمین بلرزید از ترس و بیم دارادار
سوار تعبیه بی شمار لشکر دین
کشیده صفها همچون زبانه های شرار
چو ابر و باد ز حرص جهاد و غزو بتاخت
ز هر سویی سپه ترک و لشکر جرار
ز باد تیغ چو دریا بخاست آتش رزم
ز بوم هند برآمد چو دود گرد و غبار
سپه به لشکر برهان پور ملعون زد
که بود ملهی مخذول را سپه سالار
چو بندیان دگر پالهنگ در گردن
بداشت او را در بارگاه حاجب بار
به هند شاها فتوح بود دارالملک
که کافری همه بر قطب او گرفت مدار
حدیث و قصه آن حال نیست پوشیده
که کعبه شمنان بود و قبله کفار
خزانه ها را در هند بازگشت بدوست
چو بازگشت همه رودها به دریا بار
سپاه و نعمت و پیل و سلیح ملهی را
که بود والی آن عاملی دگر پندار
ستیزه طبعی عفریت فعل و جادو کیش
پلید خویی ابلیس اصل و دیو تبار
شهاب سطوت و دریا نهیب و باد شکوه
زمانه بسطت و گردون توان و کوه یسار
به پیل غره و از کس نیافته مالش
زمال مست و به تنبیه ناشده بیدار
به قلعه ای که ازو باد کم رود بیرون
به بیشه ای که دور دیو بد برد هنجار
پناه کرده و نابوده هیچ وقت او را
ز تاختن غم و از رزم ساختن تیمار
ز دور چون خبر تیغ بی قرار تو یافت
فرار کرد و نیارست جست راه فرار
بجست بیهش و از بیم جان چنان پنداشت
که هست افعی پیچانش بر میان زنار
نه بازدید همی تند شخ ز ژرف دره
نه فرق کرد همی روز روشن از شب تار
نکرد یک شب خواب و نخورد یک روز آب
نیافت یک پی راه و ندید یک تن یار
به گوشش آمد آواز رعد و نفخه صور
به چشمش آمد شکل درخت صورت مار
نیافت دست و نشایست بودنش ناکام
نداشت پای و ببایست رفتنش ناچار
نهیب شاه برو حلقه کرد گرد جهان
که ره نبودش پیش و پس و یمین و یسار
شتافت خواست به خدمت ز بهر عز و شرف
دو دست کرده بکش بنده سان و چاکروار
ولی نبستش صورت که یک زمان ندهد
به جانش خنجر زنهار خوار تو زنهار
عزیز جان را آخر به سیم و زر بخرید
تو این تجارت نیکو تجارتی انگار
به عاملی چو دگر عاملانت شد راضی
به بندگی چو دگر بندگانت کرد اقرار
زهی به جاه تو دولت به فتح بسته کمر
خهی به رأی تو ملت ز فخر کرده شعار
تو دستبردی در بوم هند بنمودی
که گشت عمده امثال و مایه اشعار
ز معجزات تو یک نکته یاد خواهم کرد
قیاس گیرد دانش به اندک از بسیار
چو گشت رنگ سواران به رنگ دیده شیر
چو گشت کام دلیران به طعم زهره مار
فرو زدند یکایک به صیدگاه بلا
بساط خاک به روین ردای روز به قار
سرسران ز شغب گشت چون سر مفلوج
دل یلان ز فزع ماند چون دل بیمار
ز باد کوسش بلا گرفت خاک نبرد
به آب تیغ برافروخت آتش پیکار
به سطح خوف و رجا بربکرد مرکب غزو
قضا به دور فرو راند نطع را پرگار
ز حلق جنگ به جای نفس بجست آتش
ز پلک مرگ به جای مژه برآمد خار
عدم ز حرص همی جست با وجود قرین
اجل به طمع همی کرد با امل دیدار
ز جوش حمله جهان شد چو بحر طوفان موج
ز برق تیغ فلک همچو ابر صاعقه بار
چو ابر و برق ز هر جانب مصاف بخاست
ز تیغ گریه سخت وز کوس ناله زار
تو حمله کردی و آهخته گرز مسعودی
بر آن تکاور هامون نورد کوه گذار
به زیر زخم تو پران عقاب عمر شکر
به پیش رخش تو تازان نهنگ جان اوبار
نبوده طعن تو را حامل آتشین باره
نگشته زخم تو را حاجز آهنین دیوار
قضا چو شکل نهیب تو دید روی بتافت
سپید گشتش چشم و سیه شدش رخسار
چه دید دید سواری نهاده جان بر کف
چه گفت گفت پیاده ست چرخ با تو سوار
ز صحن صحرا کهسارها پدید آمد
ز بس که گشت بدن های کشتگان انبار
به زیر چرخ پدیدار گشت عالم روح
ز بس نفس که برآمد ز کشتگان چو بخار
چو بیخ کفر بریدی و شاخ شرک زدی
به سعی و دولت و توفیق ایزد دادار
تمام شد به سم مرکبان آهو سم
زمین هند ز بهر نهال دین شد یار
حسام برق تف ابر پیکر تو ز خون
به چپ و راست فرو راند جویها هموار
بهار هند ز بارنده تیغ تو بشکفت
ز استخوان سمنستان شد و ز خون گلزار
به مرزها در دلهای زاجران همه تخم
به شاخ ها بر سرهای بت پرستان بار
شکسته شد به یک آسیب تو هزار مصاف
گشاده شد به یک آشوب تو هزار حصار
ز شرزه شیران افکنده شد سپاه سپاه
ز ژنده پیلان آورده شد قطار قطار
قرار یافت پس از بی قرار بودن تیغ
چو فتح دادش بوس و ظفر گرفت کنار
ز کارکرد تو آگاه شد زمان و زمین
ز فتح نامه تو موج زد بلاد و دیار
فرانمود زمانه که جز به حکم تو نیست
مدار گنبد دوار و کوکب سیار
چنانکه جستی از بخت و داشتی در دل
برآمدت همه مقصود و راست شد همه کار
بدانکه رهبر اسرار رازهای تو بود
به هر چه کرد توفیق عالم الاسرار
چو عاجزست ز آثار و معجزت خاطر
چو قاصرست ز کردار نادرت گفتار
جز این چه دانم گفتن که عنصری گوید
«چنین نماید شمشیر خسروان آثار»
ز بخت بادی ای اصل بخت کامروا
ز ملک بادی ای فخر ملک برخوردار
چو حق خنجر بر دشمنان گذارده شد
تو حق ساغر با دوستان خود بگذار
چو سرو یازان و چو مهر تابان گرد
چو چرخ دولت یارو چو ابر نعمت بار
ز شاخ دولت پیوسته بار نصرت چین
به باغ عشرت همواره تخم نزهت کار
تو بود خواهی تا حشر پادشاه زمین
که مالک الارضینی و وارث الاعمار
نشاط جوی وزانصاف و راستی شب و روز
به بام دولت و دین هر دو پاسبان بگمار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف پیروزی و شادمانی ناشی از فتح و نصرت میپردازد. شاعر با بیانی شیوای عاشقانه و تحسینبرانگیز، شکوفهها و نسیم بهاری را به عنوان نمادی از خوشحالی و فتح معرفی میکند. او به پیروزیهای علاء دولت مسعود شاه و جهاد و مبارزات او اشاره میکند و به ویژگیها و رزمآوریهای سپاهیان مسلمان در برابر کفر و دشمنان میپردازد. تصاویر شاعرانهاش از جنگ و پیروزی، به خوبی وضعیت جنگی و احساسات آن زمان را به تصویر میکشد و بر اهمیت دین و جهاد برای اسلام تاکید میکند. در نهایت، شاعر با ستایش از شاه و قدرت او، به حکومت و عدالت اشاره میکند و دعا برای استمرار پیروزیها و نعمتها دارد.
هوش مصنوعی: شکوفهها با خود شادی و خوشحالی میآورند و درختان سرشار از لذتاند، زیرا نسیم بهاری بوی پیروزی و موفقیت را منتشر میکند.
هوش مصنوعی: در این روز شاد و خوش، با هزار شادی و خوشحالی، جام شادی را پر کردم و از زندگی لذت بردم. روزی که پر از زیبایی و جذابیت بود.
هوش مصنوعی: به این خبر خوش، نوازنده، موسیقی زیبایی را بزن. این خوشبختی باعث میشود که ساقی دیگر لعل (شراب) نیاورد.
هوش مصنوعی: بازگشت به پیروزی از جنگی که برای دفاع از سرزمین و ملت انجام شده، نشانه قدرت و عظمت دولت مسعود شاه است.
هوش مصنوعی: مؤید کسی است که با نظر و تدبیر خود زمین را آباد کرده، و مظفر کسی است که با قدرت و شمشیر خود به کنترل جهان پرداخته است.
هوش مصنوعی: عطر محبت او به حدی قوی است که حتی از آتش گل هم زندهتر میشود و خشم او همچون آبی است که جرقهای را به حرکت درمیآورد.
هوش مصنوعی: به خاطر شرافت و نام او، جهان به شادی میخندد و عشق او باعث خوشحالی و سروری میشود.
هوش مصنوعی: به سمت هند رفت تا جنگی را آغاز کند و پرچمش را از بالای گنبد آسمان به اهتزاز درآورد.
هوش مصنوعی: به کمک دین اسلام، هزاران پرچم برپا شده و دور هر پرچم، لشکری بزرگ گرد آمده است.
هوش مصنوعی: خورشید خنجر صیقلی خود را بر زمین فرود آورد و آسمان، چتر بزرگ و باشکوه خود را گشود.
هوش مصنوعی: مبارزان همگی سوار بر اسبها هستند و مهار را به دست گرفتهاند، در حالی که مجاهدان نیز بر فراز کوهها فرمان میرانند.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جلال شباهت روزها و وسعت آسمان اشاره دارد. همچنین از سمبلهایی مانند جنگافزارها و نعلها به طور نمادین استفاده شده تا احساسات و زیباییهای خاصی را به تصویر بکشد. در واقع، با اشاره به زیباییهای طبیعت و ستارگان، تصویر واضحی از ارتباط میان زمین و آسمان ارائه میدهد.
هوش مصنوعی: هوا با پرچم منصور، عطر گل را به زمین میپاشد و غبار ناشی از حرکت قد و قامت میمون او، بوی خوشی دارد.
هوش مصنوعی: نسیم به تندی وزید و باد را آموخت که چگونه برود. با سرعت بسیار حرکت کرد و رفتار آب را به نمایش گذاشت.
هوش مصنوعی: صدای طبل جنگش مانند رعد و برق در هر کوه طنین انداز شده و اشک تیغش همچون سیل از هر غار به بیرون میریزد.
هوش مصنوعی: مبارزان مانند شیران آماده به نبرد هستند و در حمله هر یک از آنها مانند اژدهایی هستند که مردم را در هم میشکند و به آنان آسیب میزند.
هوش مصنوعی: میدویدند و به هر سو میرفتند همانطور که باد در همه جا میوزد و مثل آتش به هر طرف میسوزد.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که فردی در دل خود شبهات و عدم ایمان را به شدت ریشهکن کرده و با تلاش بسیار، آموزههای کفر را نابود کرده است. همچنین اشاره میکند که وی با دقت و توجه، نگاههای نادرست و شرکآمیز را مورد بررسی قرار داده و آنها را اصلاح کرده است. در واقع، این شعر به تلاش فرد در زدودن اعتقادات نادرست از دل و چشم انسانها اشاره دارد.
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر وحشت و ترس به حرکت درآمد و زمین از اضطراب به لرزه افتاد.
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویری از یک سوارکار اشاره شده که با لشکری بزرگ و قدرتمند، آماده نبرد است. صفهای نیروهای او به صورت منظم و مرتب کنار هم قرار گرفتهاند و به نوعی به یاد زبانههای آتش میافتند که به صورت قابل توجهی به سمت جلو روان هستند. این تصویر میتواند نشاندهنده قدرت، نظم و اراده برای پیشرفت در راه دین و اعتقادات باشد.
هوش مصنوعی: مانند ابر و باد، به خاطر حرص و تمایل به جهاد و جنگ، از هر طرف نیروهای ترک و لشکرهای بزرگ به سوی ما حمله کردند.
هوش مصنوعی: از باد تند و تیز مانند دریا به راه افتاد و آتش جنگ از سرزمین هند برخاست، همچون دود و گرد و غبار.
هوش مصنوعی: سردار سپاه به فرماندهی لشکر ملعون برحام حمله کرد، زیرا سپه سالار در این موقعیت نتوانست از لشکرش دفاع کند.
هوش مصنوعی: مانند بندگان ملایم که زینتهایی دارند، او نیز در محضر و مقام بالای خود، با زینت و شکوه ایستاده است.
هوش مصنوعی: در سرزمین هند، پادشاهی برپا شده که مرکز حکومتش به شدت تحت نفوذ کافران قرار دارد. مردم این ناحیه به گرد او میچرخند و تحت سلطهاش زندگی میکنند.
هوش مصنوعی: داستان و سخن درباره حالتی نیست که پنهان باشد، زیرا کعبه به شمنان تعلق دارد و سمت و سوی پرستش کافران است.
هوش مصنوعی: خزانهها و منابع در هند به سوی او بازگشت میکنند، همانطور که تمام رودها به دریا میپیوندند.
هوش مصنوعی: نمیتوان به سپاه، ثروت، فیل و تجهیزات نظامی اعتماد کرد، زیرا همه آنها تحت فرماندهی شخص دیگری هستند که از آنها بهرهبرداری میکند.
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی به تضاد و جنگ درونی بین طبیعت انسانی و جاذبههای شیطانی اشاره دارد. به عبارتی، میگوید که درون انسان کشمکشهایی وجود دارد که ناشی از وجود افکار و رفتارهای پلید و شیطانی است. این مبارزه بین ویژگیهای نیک و بد در ذات انسان، ریشه در طبیعت او دارد و از نسلهای گذشته به ارث رسیده است.
هوش مصنوعی: شهاب به عنوان نماد قدرت و تاثیرگذاری، دریا به عنوان نشانهای از قدرت و نیروی طبیعت، باد به عنوان نمایانگر عظمت زمانه، گردون به معنای توانمندی و کوه به عنوان نماد استقامت و پایداری معرفی شدهاند. این تصویرسازیها به ما میگوید که همه این عناصر بر قدرت و شکوه زندگی دلالت دارند.
هوش مصنوعی: این بیت به وضعیتی اشاره دارد که در آن فردی با غرور و اعتماد به نفس، از قدرت و ثروت خود سخن میگوید، بدون اینکه از دیگران کمکی دریافت کرده باشد. او به رغم داشتن مشکلات و چالشها، همچنان با آگاهی و بیپروا به زندگی ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: به دژی که باد در آن کم وزد، و به جنگلی که دور از شر دیو باشد، برو.
هوش مصنوعی: او همیشه در پناه و حمایت قرار دارد و هیچ زمانی از درد و مشکلات رنج نمیبرد، زیرا به دور از جنگ و مشکلات زندگی، مراقبت و پرستاری میشود.
هوش مصنوعی: از دور که خبر تیزی و بیقراری تو را شنید، ترسید و نتوانست راه فراری پیدا کند.
هوش مصنوعی: او از ترس جانش به سرعت به دنبال راهی میگشت و فکر کرد که مانند یک مار افعی که در میان کمربندش پیچیده باشد، در تنگنا و خطر قرار دارد.
هوش مصنوعی: نه، در روز روشن نمیتوان از تاریکی شب تمیز داد و نه دیدن از عمق دره آسان است.
هوش مصنوعی: او نه در یک شب خوابید و نه در روز آبی نوشید، هیچ راهی پیدا نکرد و هیچ یاری را ندید.
هوش مصنوعی: صدای رعد و نواخت نفخه صور به گوش او رسید و در جلوی چشمش، تصویر درخت به شکل مار نمایان شد.
هوش مصنوعی: در اینجا به عدم موفقیت کسی اشاره میشود که باوجود تواناییها و شایستگیهایش، از رسیدن به هدف خود بازمانده است. او نه تنها نمیتواند به خواستهاش برسد، بلکه ناگزیر باید از موقعیت فعلیاش جدا شود. به عبارتی، او در تلاش برای پیشرفت و خروج از وضعیت نامطلوب خود است، اما به دلیل موانع و چالشها، موفق نیست.
هوش مصنوعی: حضور فرمانروای بزرگ باعث شد که همه جا تحت کنترل او قرار گیرد و هیچ راهی برای فرار یا خروج وجود نداشت، خواه به جلو، خواه به عقب و خواه به سمت چپ یا راست.
هوش مصنوعی: شخصی با شتاب به خدمت آمده است تا به خاطر عظمت و افتخار خود، دو دستش را به نشانه ی servitude و وفاداری به عنوان یک بنده دراز کرده و خود را به بزرگی و احترام نزدیک کند.
هوش مصنوعی: اما دیگر نتوانست به خاطر بیاورد که زمانی، جانش مورد تهدید قرار نگرفته بود. پس ای نازنین، مواظب خودت باش و از خطرات دوری کن.
هوش مصنوعی: در نهایت، ارزش عشق و محبت را نمیتوان با پول و ثروت خرید؛ این نوع معامله واقعاً باارزش و خوب است.
هوش مصنوعی: اگر به عاملی دیگر راضی شوی و همچون دیگر بندگانت به بندگی او اقرار کنی، از آن پس به آن عامل وابسته خواهی شد.
هوش مصنوعی: آفرین بر مقام و مرتبت تو که به خاطر آن، موفقیتها به تو روی آوردهاند. همچنین، ملت به خاطر رأی و تدبیر تو، به خود بالیده و شعار افتخار را سر داده است.
هوش مصنوعی: تو در سرزمین هند نشانها و الهاماتی را به نمایش گذاشتی که باعث شد بسیاری از اشعار و ادبیاتهای دیگر شکل بگیرند.
هوش مصنوعی: از شگفتیهای تو نکتهای را یادآوری میکنم که علم و دانش میتواند از کم چیزها، به میزان زیادتر برسد.
هوش مصنوعی: زمانی که رنگ سواران به رنگ چشمان شیر تبدیل شد و آرزوی دلیران به طعمی مشابه زهر ماره بگرید.
هوش مصنوعی: هر یک از آنها به دام بلا افتادند، در حالی که زندگی روزمره و خاکی خود را ترک کردهاند و به وادی سختی و مشکلات وارد شدهاند.
هوش مصنوعی: سران به سبب شور و هیجان، مانند کسی که از شدت فشار دچار فلج شده، به تنگنا افتادهاند و دل جنگجویان از ترس، مانند دلی که بیمار است، بدون حرکت مانده است.
هوش مصنوعی: باد طوفانی باصدای زوزهکش خود، بلایی به همراه آورد که زمین را دستخوش تغییر کرد. در میانهی این آشوب، آب و آتش در نبردی سخت و هیجانانگیز قرار گرفتند.
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت از ترس و امید است. در مواجهه با سرنوشت، انسان میتواند با عزم و اراده، مسیر خود را انتخاب کند و در این راستا از نقاط قوت و ضعف خود آگاه باشد و با دقت حرکت کند. این بیت به نوعی اشاره دارد به اینکه فرد میتواند در مواجهه با چالشها و سرنوشت، به دور از اضطراب و نگرانی، با استفاده از هوش و تدبیر، راه خود را پیدا کند.
هوش مصنوعی: از درگیری و نبرد، به جای نفس کشیدن، شعلههای آتش به وجود آمد و به جای مژه چشم، خارهای مرگ برآمدند.
هوش مصنوعی: ناامیدی از بخیل بودن در کنار مرگ، همچنان به امید دیدار و آرزوهای خود تلاش میکند.
هوش مصنوعی: در اثر حمله و شورش، دنیا به مانند دریای طوفانی در آمده و موجها همانند صاعقهای که از تیغ آسمان میبارد، شدید و پرهیجان شدهاند.
هوش مصنوعی: چنانکه ابر و رعد از هر سو به نبرد آماده میشوند، اشکها به شدت میریزد و نالههای مویهزنان به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: تو با نیرویی تمام به میدان آمدهای و مانند گرزی سنگین، بر روی آن کوهنشینان فخر میکنی.
هوش مصنوعی: زخم تو باعث شده که سالهای عمر، شیرینی را از دست بدهند و در مقابل زیبایی و جلال تو، مانند نهنگها به سرعت در حرکتاند.
هوش مصنوعی: انتقاد تو هیچ گاه نتواسته آتش را برانگیزد و زخم تو نتوانسته مانع و دیواری از آهن برای من بسازد.
هوش مصنوعی: زمانی که سرنوشت دید که تو با قدرت و شکوهی ایستادهای، چهرهاش زشت و تیره شد و در حالی که نگاهش روشن بود، رنگش از ترس سفید گردید.
هوش مصنوعی: بیت به این معناست که سوارکار با دل و جان خود در خطر است و از آنچه که او تجربه میکند، آگاه است. در مقابل، پیاده به راحتی و بیدغدغه حرکت میکند. این تضاد نشاندهنده تفاوت در نگرش و تجربه زندگی است؛ در حالی که سوارکار با چالشها و خطرات رو به روست، پیاده به آرامی و بیفکری در مسیر خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: به خاطر تعداد زیاد کشتهها در میدان جنگ، تپهها و کوههای صحرا به شکل خاصی شکل گرفتهاند و خاک بدنها را انباشت کردهاند.
هوش مصنوعی: در زیر آسمان، جهان به وجود آمد و روح از شدت نفسهایی که از مردگان بلند میشود، مانند بخار شکل گرفت.
هوش مصنوعی: زمانی که ریشههای کفر را قطع کردی و پایههای شرک را نابود کردی، این موفقیت و کوشش تو به کمک و ارادهی خداوندی بوده است که عالم را میسازد.
هوش مصنوعی: به پایان رسید و سم مرکب آهو بر زمین هند به خاطر نهال دین، یار شد.
هوش مصنوعی: تیغی که مانند برق، از زیر ابرهای شکل گرفته، بر جسم تو فرود میآید و خون را به چپ و راست میکشتد و در این میان جویهایی روان میسازد.
هوش مصنوعی: بهار هند با بارش شمشیر تو شکوفا شد، و از استخوانهای باغ سمن، و از خون گلها سرسبز گشت.
هوش مصنوعی: در دلهای زاجران که به مرزها میروند، همه تخمها به شاخها میرسد و بر سرهای بتپرستان قرار میگیرد. این تصویر میرساند که در دل زاجران، کارهایی انجام میشود که میتواند بر بتپرستان تأثیر بگذارد.
هوش مصنوعی: با یک ضربه از جانب تو، همه دیوارها شکست و در یک جنگل بزرگ، هزاران مانع از بین رفت.
هوش مصنوعی: ارتش از شیران شجاع به میدان میآید و از فیلان نیرومند نیز در صفهای منظم و بسیار بهرهبرداری شده است.
هوش مصنوعی: پس از مدتها ناآرامی و انتظار، آرامش به وجودش بازگشته است. او همچون شمشیری که در نبرد پیروز شده، مازندران را در آغوش گرفته و طعم پیروزی را چشیده است.
هوش مصنوعی: زمان و زمین از کارهای تو با خبر شدند و سرزمینها و کشورها به خاطر پیروزیهای تو به تلاطم افتادند.
هوش مصنوعی: زمانه اعلام کرد که هیچ چیز در گردش این جهان به جز اراده تو وجود ندارد، نه گنبد آسمان و نه ستارههای در حال حرکت.
هوش مصنوعی: زمانی که از سرنوشت خود تلاش کردی و تمام خواستههای تو در دل شکل گرفت، همه هدفها تحقق یافت و همه امور به خوبی پیش رفت.
هوش مصنوعی: بدان که کسی که رازهای تو را میشناسد، همان رهبری است که به هر چیزی توفیق میدهد.
هوش مصنوعی: وقتی که ذهن انسان از تأثیرات و معجزات تو ناتوان است، درست مانند این است که از کارهای شگفتانگیز تو هم ناتوان است.
هوش مصنوعی: غیر از این چه میتوانم بگویم که عنصری (شاعر معروف) میفرماید: «به همین شکل است که شمشیر پادشاهان نشان میدهد»
هوش مصنوعی: از خوش شانسی تو، ای اصل و نسب نیکو، بهرهمند و خوشبختی و از سرزمین تو، ای پادشاه، تجلی عزت و افتخارت روزگار را به ارمغان آورده است.
هوش مصنوعی: وقتی که حق را به عنوان برجستهای در برابر دشمنان قرار میدهند، تو هم حق را به دوستانت هدیه بده.
هوش مصنوعی: مانند سروی بلند و زیبا و چون خورشید درخشان، دور از گرداب مشکلات و در کنار دوستی که مانند چرخهای سرنوشت به ما یاری میرساند، مانند ابرهایی که برکات و نعمتها را میبارند.
هوش مصنوعی: از درخت موفقیت همیشه میوه پیروزی میچینند و در باغ خوشبختی همواره بذر شادی را میکارند.
هوش مصنوعی: تو به دنبال این هستی که در روز قیامت، پادشاه زمین باشی؛ زیرا تو مالک زمینها و وارث نسلها هستی.
هوش مصنوعی: شادابی و خوشحالی را دنبال کن و همواره انصاف و صداقت را در نظر داشته باش. برای نگهداری از مملکت و دین، باید شب و روز مراقب باشیم و از آنها محافظت کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت
هر آینه چو همه میخورد گل آرد بار
به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست
به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار
مدیح تا به بر من رسید عریان بود
ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار
چنین نماید شمشیر خسروان آثار
چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار
به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان
که راستگویتر از نامه تیغ او بسیار
چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد
[...]
قوی کننده دین محمد مختار
یمین دولت محمود قاهر کفار
چو بازگشت به پیروزی از در قنوج
مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار
هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین
[...]
فغان ز دست ستمهای گنبد دوار
فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار
چه اعتبار بر این اختران نامعلوم
چه اعتماد بر این روزگار ناهموار
جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.