دلا چو روی به اقبال مقبلی داری
به ترک صحبت جان گیر اگر دلی داری
گمان مبر که از این جست و جویِ بیحاصل
به غیر محنت و اندیشه حاصلی داری
ترحّمی بکن ای آشنای وادی عشق
که من غیریقم و تو رو به ساحلی داری
طواف کعبهٔ جانها تو را رسد ای مه
که شبروی و به هر کوی منزلی داری
گذر ز عبقهٔ هستی خیالیا ورنه
به هوش باش که در راه مشکلی داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به بحر رفتم و گفتم به موج بیتابی
همیشه در طلب استی چه مشکلی داری؟
هزار لولوی لالاست در گریبانت
درون سینه چو من گوهر دلی داری؟
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.