ما را به درِ دوست گشاد از هوس خویش
وقتی ست که دارد سگ آن کوی کس خویش
تا کی برِ آن روی بلافی گل رعنا؟
بگذار دو رویی و نگر پیش و پس خویش
غم نیست که نزدیک بلاییم ولیکن
فریاد که دوریم ز فریاد رس خویش
افسرده حریف سخن سوختگان نیست
زنهار تو ضایع مکن ای نی نفس خویش
باز آن دهن تنگ چه پوشی ز خیالی
پنهان چه کنی تنگ شکر از مگس خویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.