ناز مه جز به همین نیست که نوری دارد
ورنه با مهر رخت نسبت دوری دارد
تا بر ابروی تو پیوست دل گوشه نشین
به حضور تو که پیوسته حضوری دارد
گوشهٔ خاطر عاشق ز هوای رخ توست
همچو فردوس سرایی که سروری دارد
راستی هرکه کند نسبت قدّ تو به سرو
هیچ شک نیست که در عقل قصوری دارد
با خیالی ز جفا هرچه کند معذور است
یار، زیرا که جوان است و غروری دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلم از شیوه شیرین تو شوری دارد
دیده از طلعت زیبای تو نوری دارد
با خیال توچه گویم؟همه شب تابسحر
دل غمدیده درین وقت حضوری دارد
عاقبت بر سر کوی تو بخواهد سر باخت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.