کسی کاو به جانان وصالی ندارد
ز جان بهره الاّ ملالی ندارد
غنیمت شمر وصل خورشید رویی
که خورشید حسنش زوالی ندارد
پریچهره یی را که نبود وفایی
اگر خود فرشته ست حالی ندارد
عجب چون نمانم ... گُل
که دید آن رخ و انفعالی ندارد
به جز فکر تصویر موی میانش
خیالی به خاطر خیالی ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.