گنجور

 
خیالی بخارایی

کسی که سلسلهٔ زلف مشکبو دارد

کجا به حلقهٔ عشّاق سر فرو دارد

گدای میکده را حاصلی ز هستی نیست

به غیر دست که در گردن سبو دارد

دلا مراد دل خود ز غیر دوست مجو

که هرچه غایت مقصود توست او دارد

کسی به منزل مقصود بر طریق هوس

نمی رسد، مگر آن کس که جستجو دارد

مقرّر است که شایستهٔ نکویی نیست

کسی که بد کند و خویش را نکو دارد

کمینه خاکِ درِ خود شمر خیالی را

به شکر آنکه خدایت به آب رو دارد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode