گنجور

 
خیالی بخارایی

کسی که نسبت قدّت به سرو ناز کند

چگونه باز به روی تو دیده باز کند

چه جای سرو که شمشاد باغ جنّت را

نمی رسد که به قدّ تو پا دراز کند

مپوش دیده ز رویم که بخت برگردد

ز هر که بر رخ درویش در فراز کند

تویی که چشم تو را نیست رسم مردمی یی

به غیر از این که به اهل نیاز ناز کند

گمان مبر که به کامی رسد ز نوش لبت

دلی که از الم نیش احتراز کند

امید هست که در باغ جان خیالی را

هوای سرو بلند تو سرفراز کند