گنجور

 
خیالی بخارایی

دلم جز داغ نومیدی ز جان حاصل همین دارد

که پیوسته ز ابرویت بلایی در کمین دارد

نکوخواه توام جانا و می ترسم که بی جُرمی

بگردی از نکوخواهان چو بدگویت براین دارد

چه سود از باغ بلبل را که بی زلف و عذار تو

نه تاب سنبل رعنا نه برگ یاسمین دارد

اگرچه از شرف خورشید را پا بر سر چرخ است

ولی پیش مه روی تو رویی بر زمین دارد

خیالی را به دشنامی نوازش می کنی هر دم

چو لطفی می‌کنی باری خدایت بر همین دارد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
قطران تبریزی

خداوند سپهر او را خداوند زمین دارد

کجا او را قدم باشد بزرگان را جبین دارد

همیشه مهر و کین او نشان کفر و دین دارد

همیشه دست و تیغ او نشان مهر و کین دارد

قضا زیر عنان دارد قدر زیر نگین دارد

[...]

امیر معزی

ز مشرق تا حد مشرق شناسد هرکه دین دارد

که دین رونق به تأیید امیرالمؤمنین دارد

امام الحق که او را آفرین‌گوی است درگیتی

هر آن کو طاعتِ یزدانِ گیتی آفرین دارد

گرفتارند گمراهان میان ظلمت و بدعت

[...]

حافظ

هر آن کو خاطرِ مجموع و یارِ نازنین دارد

سعادت همدم او گشت و دولتْ همنشین دارد

حریمِ عشق را درگَه، بسی بالاتر از عقل است

کسی آن آستان بوسد، که جان در آستین دارد

دهانِ تَنگِ شیرینش، مگر مُلکِ سلیمان است

[...]

صائب تبریزی

کجا پروای ما سرگشتگان آن مه جبین دارد؟

که خون صد چراغ مهر را در آستین دارد

زجمعیت امید بی نیازی داشتم، غافل

که آنجا صاحب خرمن نظر بر خوشه چین دارد

چه شیرینی است یارب با زمین پاک خرسندی

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سلیم تهرانی

ز بس اندیشه از آشوب ملک جم، نگین دارد

همیشه نقره خنگ خویش را در زیر زین دارد

جهان سامان خود را عیب پوش ناقصان سازد

ندارد دست هرکس را که بینی آستین دارد

سمندروار بر دریای آتش می زند خود را

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه