ندارد هیچ کس یاری چو یار من همایون فر
خجسته طلعت و فرخ رخ و ماه و سعید اختر
صنوبر قامتی،آهو شکاری، کبک رفتاری
سمن بوئی، قمر روئی، ملک خویی، پری پیکر
جبین مری، پری چهر، ستمکاری، دل آزاری
شهی سرکش، بتی سر خوش، نگار آتش، مه انور
به طلعت خور، به سیما مه، به مو سنبل، به خط سبزه
دهان غنچه، لبان پسته، زبان طوطی، سخن شکر
خجل از گردن و روی و لب و موی و قد اویند
صراحی و گل و صهبای ناب و عنبر و عرعر
برفت از سحر چشم و عشوه ناز و نگار وی
خرد از سر، روان از تن، شکیب از دل دلم از بر
ز مژگان سیاه و غمزه او قتل خالد را
مرتب کرده پیکان و خدنگ و ناوک و خنجر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف یاری محبوب و بینظیر خود میپردازد. او ویژگیهای ظاهری و زیباییهای منحصر به فرد او را توصیف میکند و اشاره میکند که هیچکس نمیتواند با او مقایسه شود. زیباییهای او شامل چهره خوشفر، قامت دلربا، و ویژگیهای روحانی است. شاعر همچنین به تاثیر عاشقانه و احساسی که این یار بر او دارد، اشاره میکند و بیان میکند که وجود او باعث بهت و حیرت دل و جانش میشود. این توصیفات نشاندهنده عشق عمیق و ارادت شاعر به محبوبش است.
هوش مصنوعی: هیچ کس به اندازه یاری که من دارم، خوش شانس و با طبع نیکو نیست. او چهرهای زیبا و چهرهاش روشن است، مانند ماه و ستارهای خوشبخت.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف ویژگیهای زیبا و دلنشین یک شخص اشاره دارد. او را با صفات مشابه با موجودات طبیعی و زیبا مانند صنوبر، آهو و کبک توصیف میکند که نشاندهنده جذابیت، لطافت و زیبایی اوست. این توصیفات به خلق و خو، شکل و شمایل او نیز اشاره دارد، به طوری که او را انسانی با ویژگیهای دلربا و گرانقدر معرفی میکند.
هوش مصنوعی: پیشانی من، زیبای پریچهر، ستمگر و دلآزار، شاه بیتاب، بت مست و شاداب، نگار آتشین، ماه درخشان.
هوش مصنوعی: چهرهاش مانند خورشید درخشان است، صورتش مثل ماه زیبایی دارد، موهایش شبیه سنبل خوشبو است، خط لبهایش به رنگ سبزه و دهانش به شکل غنچه گل است. لبهایش به رنگ پسته است و زبانش مانند طوطی شیرینگو است که سخنانش مانند شکر خوشمزه است.
هوش مصنوعی: شراب و گل و عطر و بویی که در همه جا هست، از زیبایی و جذابیت او شرمندهاند و نمیتوانند با زیباییهای او رقابت کنند.
هوش مصنوعی: صبح که شد، زیبایی و فریب ناز و دلربایی او از میان رفت. عقل از سرم رفت، جانم از بدنم جدا شد، و صبرم از دل رفته است. دلم هم از نزد خود دور شده است.
هوش مصنوعی: از چشمان سیاه و زیبای او، تیر و کمان و خنجر، مانند وسائل جنگی بر قتل عاشقانهای نظم و ترتیب یافته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نگارینا، شنیدستم که: گاه محنت و راحت
سه پیراهن سلب بودهست یوسف را به عمر اندر
یکی از کید شد پر خون، دوم شد چاک از تهمت
سوم یعقوب را از بوش روشن گشت چشم تر
رخم ماند بدان اول، دلم ماند بدان ثانی
[...]
گه آن آراسته زلفش زره گردد گهی چنبر
گه آن پیراسته جعدش ببارد مشگ و گه عنبر
رخی چون نو شکفته گل ، همه گلبن برنگ مل
همه شمشاد پر سنبل ، همه بیجاده پر شکر
برو از نیکوئی معنی ، بغمز از جادوئی دعوی
[...]
کهی چون طور سینا بود ازو آویخته ثعبان
ز پشت او درخشنده کف موسی پیغمبر
به پشت ژندهپیلان برنشسته ناوکاندازان
چو عفریتان آتشبار بر کوه گران پیکر
عروس ماه نوروزی چه کرد آن دانۀ گوهر؟
که نورش ماه تابان بود و سعدش زهرۀ ازهر
هزاران صورت رنگین نگاریده برو مانی
هزاران پیکر طبعی بر آورده از و آزر
بر آن هر صورتی رخشان ، زمشک لعلگون صدره
[...]
اگر بتگر چنو داند نگاریدن یکی پیکر
روا باشد اگر دعوی خلاقی کند بتگر
نه چون او پیکری آید نه حورالعین چنو زاید
نه گر باشد پری شاید چنو هرگز پری پیکر
بدو رخ چون شکفته گل بدو لب چون فشرده مل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.